پیامی دارم ، پیامی از جنس نور پیامی که پیامبرش ؛ مدافعان پیامبر کربلایند ... گویی پدری آرام آرام ، بدور از چشم های نامحرم چشم دوخته به عکس پسرش ، پاره تنش ، تکه ای از گوشتش ... نمی دانیم چطور شد که دستمان علیل نشد و توانستیم شاتی از جنس نور بزنیم از این جنس شات ها ؛ کمیاب اند ، کمیاب.... پدری دست به عکس فرزندش می‌کشد ، دست متبرک شده را به چشم های اشک آلودش می‌کشد و ما اینجا در این غمخانه ایستاده‌ایم و مبهوت مینگیریم... براستی که امشب ، شهید سید جعفر امیری اینجا بود ، در این غمخانه ... Join╰➤ @gharar_asheghi_72