در زمانه‌ای که «مقاومت» توانسته معادلات جهان را بر هم زند، شاید سوال اساسی این است که مقاومت را چه می‌بینیم؟ آیا آن را صرف یک شاخه نظامی و سیاسی دیده یا صرف واکنش انسانی گرفتار آمده در ظلم و بیداد می‌بینیم که این مقاومت جواب او به این معادله ناعادلانه در برابر استکبار است؟ روایتهای روزمره ما از «مقاومت» در این دوران که مقاومت توانسته حکایتی دیگر از انسان را در برابر چشمان آدمی قرار دهد، چقدر توانسته ما را به معنای آن نزدیک کند؟ «مقاومت» حکایت از معنای انسانی است که تصمیم و عزمی بر پیمودن راه را تا آخر دارد... گویی امروز «مقاومت» معنای انسان را به انسان می‌دهد. آنجا که آدمی که در عصر تکنیک و بی‌ارادگی، مسحور تکنولوژی گشته و معنای خود را به فراموشی سپرده، به اراده و عزمی در پیمودن راه می‌رسد و تا آخر در مسیر می‌ایستد. چنان که گویی همان «لبیک یا حسین» را می‌پیماید و می‌تواند وحدت سیاسی و نظمی نو پدید آورد و راه آینده را بگشاید. راهی که در عصر تکنیک برای آدمی نوید حیات و زندگی است و ما را به قدس می‌رساند. همان راهی که سید حسن و شهید سنوار پیمودند و در عصر مرگ نمایشی و نمایشی شدن زندگی، صحنه‌های حیات را در برابر آدمی گشودند. @gharare_andishe