علیه‌السلام بند1⃣ دست از سرم بردار آه ای درد پنهونی دست از سرم بردار آه ای آه زندونی دست از سرم بردار ای کابوس میخ در دست از سرم بردار ای شبهای دلخونی علی سی ساله شب و روزش رو با گریه سرکرده علی سی ساله امیدش اینه که زهرا برگرده من موندم و خلوت من موندم و گریه من موندم و یتیمای فاطمه من موندم و این غم من موندم و حسرت با خاطرات زیبای فاطمه من موندم و دوری من موندم و غصه یه عمره خالیه جای فاطمه بند 2⃣ دست از سرم بردار ای دنیای بی زهرا دست از سرم بردار ای روزای بی معنا دست از سرم بردار صبرم دیگه سراومد دست از سرم بردار افتاده علی از پا علی سی ساله داره میسوزه با آیات کوثر علی سی ساله جلو چشماشه غم دیوار و در من بودم و آتیش و من بودم و هیزم دوشنبه ای که شد روز مرگ من من بودم و آشوب من بودم و فریاد چهل نفر عزیزم رو میزدن من بودم و روضه من بودم و روضه جلو چشام مرور میشه دائما بند3⃣ دست از سرم بردار ای آه پر از حسرت دست از سرم بردار ای شهر پر از تهمت دست از سرم بردار که از زندگی سیرم دست از سرم بردار ای تنهایی و غربت علی سی ساله توی اون لحظه س که زهرا افتاده علی سی ساله توی اون لحظه با زهرا جون داده من بودم و حیرت من بودم و اندوه که شد تمومه امیدم ناامید من بودم و این درد من بودم این داغ همینکه دست من به پهلو رسید من بودم و این راز من بودم و این بغض چشام کبودی روی ماه و دید شعر و سبک: و ⛔️کپی بدون ذکر منبع جایز نیست⛔️ @tekyenokari @ghararenokary