به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم کجا روم که بمیرم بر آستان امید اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم شگفت مانده‌ام از بامداد روز وداع که برنخاست قیامت چو بی تو بنشستم من از کجا و تمنای وصل تو ز کجا اگر چه آب حیاتی هلاک خود جستم بکش چنان که توانی که سعدی آن کس نیست که با وجود تو دعوی کند که من هستم ⚘️ سعدی ⚘️