"هوالمحبوب" ساعتی مانده به اذان صبح راه می افتیم ،تااول وقت ،درکلاس درستان حاضرباشیم.وقتی میرسیم اذان راگفته اند،کوچه ی منتهی به حسینیه راپشت سرمیگذاریم و وارد ساختمان کوچک قبل ازآن میشویم . مثل همیشه منتظرمیمانیم تاکارتهای شناسایی بررسی شوند، اجازه ورود داده میشود ،ازحیاط نسبتابزرگ حسینه میگذریم وبالاخره میرسیم ،ازگیتها عبورمیکنیم و وارد شبستان میشویم .نمازصبح را اقامه میکنیم و چون زودآمده ایم میتوانیم درصف اول بنشینیم. حالا بعداز مدتی دوباره توفیق پیداکردم تا ازفیض علومتان جرعه ای بنوشم وغباراین فاصله را از دل بزدایم! بی تاب لحظات حضورتان هستم. محافظان که برمیخیزندیعنی امیرمان آمده وآماده باشیم... پرده هاکنارمیروند وقامت رهبری ات پدیدارمیشود وشما چون خورشیدی که ازپس ابربرون می آیدحالا بربلندی مجلس میدرخشید وما ، محو نور شما، صلوات میفرستیم برتداوم نعمت وجودتان.... مثل همیشه به شاگرادنتان توجه میکنید وسرتان را به نشانه ی تواضع و احترام تکان میدهید وبعد مینشینید.محافظان کتابهایتان را روی میزمیگذارند و میکروفون ها را تنظیم میکنند. دلم رابه کلامتان میدهم و بازمات جذبه‌ی محمدی اتان میشوم .چه دلنشین است صوت آنگاه که درنهایت صداقت وصلابت ازحنجره‌علی سان شما برمیخیزد و زیباترآن که عطر نام محمدمیگیرد.بسم الله الرحمن الرحیم والحمدالله رب العالمین وصل الله علی سیدنامحمدوآله الطاهرین ...دوباره صلوات میفرستیم وشماادامه میدهید،"عن الصادق علیه السلام: ثلاث اوقات لاتحجب فیها الدعاء عن الله "توضیح میدهید: البته معنایش حصرنیست، ومیخواهد این سه زمان رابرجسته کنددرنظرانسان اهل دعا. _فی اثر (اِثر یا اَثر)المکتوبة :شرح میدهید که بعد از نماز، دعاکردن محجوب نیست وخداوند اعتنا به این دعا میکند واین به یک معنا، اهمیت به نماز وبه یک معنا ،حضورقلب درنماز است،زیرا دعای باقلب لاهی ، دعا نیست واصلاآن نمازبی حضور ، نماز لاینفع است و قربانُ کلِ تقي ونورانی کننده دل نیست، و میفرمایید به نظرم این کار ،بیشتر ،کار جوانهاست که ازجوانی خودرا عادت دهیدبه نمازباتوجه که درپیری سخت است. قلبم ازلطافت کلامتان به وجدآمده!باخودفکرمیکنم حالاکه شمااین چنین فرمودیدحتما تلاش بیشتری خواهم کردبرای حضورقلب تمام وکمال در وقت نماز. ادامه میدهید:وعند نزول المطر،ومیفرمایید: توجه به اهمیت این است که این نشانه الهی است که ازابرها باران می‌بارد که زندگی راممکن میکند. _وظهورِ آیة معجزة للهِ تعالی فی ارضه: و توصیف میکنید :یکی ازنشانه های اعجاز خداوند، حدوث انقلاب اسلامی است...ازدلم میگذرد که شماخودتان نیزمعجزه ی خداوند هستید وهرلحظه نفس کشیدن درفضایی که حضوردارید غنمیت است ودعا در هوای حضور شما مستجاب..‌. معجزه ای که سالها انقلاب اسلامی را درسخت ترین شرایط و درمقابل شدیدترین دشمنی ها و فتنه ها، با رهبری اش ،درکمال صلابت واقتدار نگه داشته است ؛ تا هم چنان آرزوی تمام حق جویان و آزادیخواهان و مستضعفان جهان باشد... کتاب وسایل الشیعه رامی گشایید ودرس فقه راشروع میکنید روایات درباب اماکن تخییر... چنان استادانه بیان میکنیدکه اگرشمارانشناسیم،گمان میبریم که تمام عمرتان تنها صرف تفقه درفقه واصول شده است... درس تمام میشود،کتاب راکه میبندید محافظان وشاگردان هم زمان برمیخیزند و شتابان به سویتان می آیند، به قول خودتان "یسرعون الینا" محافظان برای حفاظت ازجان مبارکتان و شاگردان ازشوق محبتتان. قصه چفیه هم که تکرارهمه ی جلسات درس است و همیشه عده ای درطلبش آماده...بااین همه بخشندگی و مهربانی اتان،چراکه نه. حالاخودم رادرفاصله‌ی کمی ازشما می یابم غرق نوروجودتان ؛ لحظاتی که درچشم بهم زدنی به پایان میرسد، میرویدو چون تمام ایام ،دلهایمان را هم با خود می برید... "خاطرات درس آقا" م.د ۱۳۹۷/۱۰/۱۷