🌹خاطره ای از شهید محمد اسدی 🍃نیمه شب بود دیدم غلامعباس نیست، رفتم دنبالش، دیدم داره گریه میکنه، رفتم پیشش گفتم دلاور چرا گریه میکنی؟ بهم گفت حاجی دلم میسوزه بعضی از بچه هایی که اومدن مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها شدن گوش میدن،😔 🍃گفت ما شاید ما کم کاری کردیم، بعدشم اینا بچه های حضرت فاطمه سلام الله علیها هستن ما وظیفه داریم بهشون بگیم، 🍃فردا صبحش رفت به مادرش زنگ زد پول واسش ریخت، رفت تو شهر و چندتا فلش خرید و توش مداحی ریخت و به بچه‌ها گفت اینم هدیه ی من به شما مدافعان حرم. بچه ها از این به بعد به جای گوش کنین.... از اون روز به بعد همه ی بچه ها مداحی گوش میکردند...❤️ ۹۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e