💌 داشتم از حرم 💜 بیرون می‌آمدم، که یادم افتاد می‌خواستم بروم بخش امانات و 🕶 سراغ عینکم را بگیرم . دوباره سلام دادم و وارد حرم شدم؛ هنوز چند قدم از صحن جامع نگذشته بودم، که صدای دعا از هر طرف بلند شدم 🌸 همانجا روی نشستم . . خیلی وقت بود که دلم برای یه خلوت ساده توی حرم تنگ شده بود... چادرم را روی صورتم کشیدم و تا می‌توانستم میان 🔆 با امام خوبم، درددل کردم . . آن روز توی دلم 🌱 با خودم می‌گفتم: وسیله‌هایم هرچه باشند، اگر گمشان کرده باشم یا پیدا می‌شوند یا نمی‌شوند اما کاش دلم را که اینجا گم شده، هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت پیدا نکنم... کاش دلم ❣ برای همیشه در حرم بماند . . . . 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e