یه خانم جوان و زیبا ، خیلی ناراحت شدم وقتی دیدمش ، همراهیش میگفت خیلی با ایمان بوده ، با این که سرطان داشت و مریض بود نمیذاشت نمازش قضا بشه ، کلی از مهربونی هاش تعریف میکرد ، تو دلم گفتم خوش بحالش که اینقد خوب بوده ، و خوش به سعادت من که همچین مومنه ای رو غسل دادم