ای اجتماعی، از درون وجود دارد. در این، هیچ تردیدی نیست. کسی این را منکر نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. از این، ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ، بخصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکی از خطوط القایی و تبلیغاتی دشمن است. حالا طرق مختلفی البته برای این کار دارند. تا کسی بگوید دشمن، می گویند: آقا شما همه اش به گردن دشمن می اندازید! خوب، هست دشمن؛ چرا نمی بینیم دشمن را؟ چرا نمی بینیم شعف عظیمی که دشمن پیدا می کند از آن چه که این جا از اختلاف ما، از حوادث گوناگون، از بلوای بعد از انتخابات به وجود می آید؟ اینها را باید دید. اینها را باید متوجه شد و نبایستی از دشمنی دشمن، غفلت کرد.
این محورهایی که عرض شد، این خطوط دشمن را ما در عمل خودمان و در اظهارات خودمان، باید محاسبه کنیم و باید اینها را در محاسبات خودمان بگنجانیم که اگر اظهارنظری هم می خواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد. عمل و اقدامی می خواهیم بکنیم، با توجه به اینها باشد. ببینیم آیا داریم به دشمن کمک می کنیم یا نه. این، به نظر من، چیز مهمی است.3
چه کسانی باید به میدان بیایند؟
امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی، با یک جنگ عظیمی مواجه است؛ لیکن جنگ نرم. خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلم، نخبگان فکری اند؛ یعنی شما افسران جوانِ جبهة مقابله با جنگ نرمید.
اینی که چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، اینها چیزهای نیست که من بیایم فهرست کنم؛ بگویم آقا این عمل را انجام بدهید؛ این عمل را انجام ندهید. اینها کارهایی است که خود شماها باید در مجامع اصلی تان، فکری تان، در اتاق های فکرتان، بنشینید [و] راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف، مشخص است؛ هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است؛ در مقابله با یک حرکت همه جانبة متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته علمی رسانه ای. باید با این جریان شیطانی خطرناک، مقابله شود.4
افسران و فرماندهان جبهة مبارزه با جنگ نرم
کشور در برهه ای از زمان، در معرض یک آزمون سیاسی بسیار تعیین کننده ای قرار گرفت و همان طور که بعضی از دوستان اشاره کردند، هاضمة نظام و کشور، توانست حوادث را در درون خودش هضم کند و فائق بیاید. آن چه که مهم است، این است که یک انسان باشرف، مؤمن، معتقد به اهداف والای جمهوری اسلامی، بداند که در این جور حوادث، چه کار باید بکند. این، مهم است.
چند روز پیش هم که جوان های دانشجو این جا بودند، به آنها گفتم که ما با جنگ نرم، با مبارزة نرم از سوی دشمن، مواجهیم و در این جنگ نرم، شما جوان های دانشجو، افسران جوان این جبهه اید؛ نگفتیم سربازان؛ چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش؛ برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز، هیچ گونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه ها و یگان های بزرگ؛ چون آنها طراحی های کلان را می کنند. افسر جوان، توی صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست می بیند؛ با جسم خود و جان خود، صحنه را می آزماید. لذا اینها افسران جوانند. دانشجو، نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند؛ عمل هم دارند؛ توی صحنه هم حضور دارند؛ اوضاع را هم می بینند؛ در چهارچوب هم کار می کنند.
خوب، با این تعریف، استاد دانشگاه، چه رتبه ای دارد؟ اگر در زمینه های مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور، آن چیزهایی که به چشم باز [و] به بصیرت کافی احتیاج دارد، جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبة بالاترِ افسر جوانید. شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسایی بکنید؛ هدف های دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاه های دشمن، آن چنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس آن، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبه های مختلف، فرماندهان بالا، این نقش ها را ایفا می کنند. استادی که بتواند این نقش را ایفا کند، آن استاد، شایستة حال و آیندة نظام جمهوری اسلامی است.5
بصیرت، مهم ترین ابزار پیروزی در جنگ نرم
اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد، بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند، بر اثر بی بصیرتی است. بصیرت خودتان را بالا ببرید. آگاهی خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله امیرالمؤمنین علیه السلام را در گفتارها بیان کردم که فرمود: «الا و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصّبر».
بنده بارها این جبهه های سیاسی و صحنه های سیاسی را مثال می زنم به جبهة جنگ. اگر شما در جبهة جنگ نظامی، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهای بزرگ هست. برای همین هم هست که شناسایی می روند.