جنگ جهانی اول، به اشغال کشور و حضور نظامی آنان انجامید و بی ثباتی سیاسی و نابسامانی اقتصادی را شدت بخشید. به بیان دیگر، جامعه ایران، ثمره آزادی ای را که مشروطه خواهان سکولار ادعای آن را داشتند، دید و اکنون خواهان نظم و امنیت و پیشرفت کشور بود، ولی این را از رجال اصیل خود می خواست، نه از دولت های بیگانه.
چرا رضا میرپنج انتخاب شد؟
ریشه های کودتای سوم اسفند 1299 را باید در خرابی های ناشی از جنگ جهانی اول و سرخورده شدن جبهه مخالف استبداد در ایران جست وجو کرد. از سال 1290، شمال ایران زیر سلطه روسیه و جنوب تحت سیطره انگلیس بود. دولت مرکزی در زمان سلطنت احمدشاه قاجار، وضعیت نومیدکننده ای داشت و بین سال های 1288 ـ 1300 بیش از پنجاه بار کابینه تغییر کرد.
رضاخان که آموزش های نظامی را در نیروهای قزاق گذرانده بود، از درجه میرپنجی در 1291، به درجه سرتیپی در 1299 رسید و در پاییز همان سال، با حمایت آیرونساید، به مقام فرماندهی نیروهای قزاق رسید. آیرونساید در خاطراتش می نویسد: «یک دیکتاتور نظامی می تواند مشکلات ایران را حل کند و ما امکان پیدا می کنیم بی هیچ دردسری، قوایمان را از ایران بیرون ببریم.» پس از کودتا، سفارت انگلیس در تهران به دولت خود توصیه می کند از رژیم جدید حمایت کند؛ زیرا برای منافع انگلیس، مناسبت ترین دولتی است که می تواند پدید آید.
کودتا به روایت تاریخ
درسال 1299 که حدود دو سال از جنگ جهانی اول می گذشت، فرمانده نیروهای انگلیسی شمال ایران، فرمانده هنگ قزاق های همدان، یعنی رضاخان میرپنج را برای کودتای نظامی در ایران مناسب دید و در مذاکراتی با او، چگونگی اجرای کودتا و تصرف تهران را به اطلاع رساند.
قزاق های ایرانی که در اطراف قزوین اردو زده بودند، به فرماندهی رضاخان به سوی تهران حرکت کردند. این نیروها، سرانجام در سوم اسفند 1299 به تهران رسیدند و شهر را تصرف کردند. احمدشاه که در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بود، فرمان نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی را صادر کرد و رضاخان نیز با لقب سردار سپه، به وزارت جنگ و فرماندهی لشکر قزاق منصوب شد.
منابع اتکای سلطنت رضاخان
سه منبع اصلی که رضاخان با اتکای به آنها به سلطنت رسید، عبارت بودند از: نیروهای مسلح، حزب های اکثریت در مجلس ملیِ پنجم و قدرت های بزرگ خارجی. رضاخان با افزودن بر بودجه ارتش و حقوق ارتشیان، کاری کرد که این نهاد، پشتیبان او شود. وی افسران وفادار را به استانداری برگمارد و واحدهای ارتش منطقه ای و محلی به وجود آورد. در انتخابات دوره پنجم مجلس تقلب شد و افراد مورد نظر رضاخان از سوی استانداران نظامی او از صندوق سربرآوردند. انگلیسی ها، رضاخان را مردی قلدر می دیدند که می توانست نفت آنها را حفظ کند و جلو کمونیست ها را بگیرد. از این رو، حمایت از رضاخان در دستور کار دولت انگلیس قرار گرفت. در همین زمان، شوروی ها نیز دست به گریبان مشکلات شدید داخلی بودند و ترجیح دادند از دولت غیرانقلابی ایران که عامل ثبات به حساب می آمد، حمایت کنند.
مجلس و پادشاهی رضاخان سردار سپه
کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 که به قدرت گرفتن افسر ساده ای به نام رضاخان میرپنج انجامید، فصل جدیدی را در تاریخ معاصر ایران گشود و مجلس مشروطه را به صورت ابزاری در دست نظامیان بدل ساخت، به طوری که طی چندین دوره تا شهریور 1320 و اشغال نظامی ایران از سوی متفقین و تبعید رضاشاه به جزیره موریس، از جنگ و جدال احزاب تندرو و مجادله نمایندگان خبری نبود و فقط بله قربان گو به صندلی های نمایندگان تکیه زدند و مجلس را به سرنوشت تلخی گرفتار ساختند. با وجود آنکه در زمان انتخابات مجلس چهارم، سه ماه از کودتای 1299 می گذشت و رضاخان نمی توانست چندان دخالتی در انتخابات داشته باشد، او توانست با هم رأی کردن پاره ای از نمایندگان مجلس، راه را برای مجلس بعدی باز کند. با انتخابات مجلس پنجم، رضاخان از همه توان سیاسی خود برای دخالت هوادارنش استفاده کرد. در پاییز 1302، کمیته ای ویژه در تهران به مسئولیت یکی از فرماندهان ارشد ارتش به نام خدایار خان که بعدها به وزارت جنگ برگزیده شد، به وجود آورد و انتخابات با نظارت و کنترل او انجام شد و افراد مورد علاقه رضاخان راهی مجلس شدند.
اعتراض های مردم بر ضد حکومت رضاخانی
در سال 1303، پیشه وران بر ضد جمهوری خواهی رضاخانی دست به تظاهرات و راه پیمایی زدند. روزنامه نگاران و سردبیران نیز به صورت انفرادی از رضاخان در روزنامه هایشان انتقاد می کردند که از میان آنها، افرادی به قهر، ضرب و قتل تهدید شدند. به همین شیوه، دولتمردان با دیدگاه های گوناگون به صورت انفرادی با رضاخان به مخالفت برخاستند و گرایش های فزاینده خودکامگی و استبداد او را مورد انتقاد قرار دادند. در این گروه، خطیب مردمی و عالم بزرگوار، آیت الله حسن مدرس و نیز دموکرات ها و ملی گراهایی همچون سیدحسن تقی زاده و دکتر محمد مصدق به چشم می خوردند.