در روايت آمدهاست:⭕️عليّ بن عيسي بغدادي، وزير خليفة مقتدر عبّاسي، در عين داشتن سمت وزارت، آدمي دانشمند، عالمدوست، خيّر و نيكوكار بود و دوران وزارتش هفتاد سال طول كشيد.
روزي، با جاه و جلال، با همراهانش حركت ميكرد و مردم در دو طرف مسير او ايستادهبودند و تماشا ميكردند.
او، در همين حال، متوجّه شد دو زن با هم حرف ميزنند.
يكي به ديگري گفت: اين كيست كه با عظَمت و جلالت حركت ميكند؟
زن ديگر گفت: كسي نيست؛ يك آدم بدبختي است كه از چشم لطف خدا افتاده و گرفتار دستگاه ظلم و ستم شدهاست.
به نقل مرحوم شيخ بهايي(رض) آن زن گفت:
رَجُلٌ طَرَدَ الله عَن خِدمَتِه، وَ شَغَلَهُ بِخِدمَهِ أبعَدِ خَلقِهِ مِنه؛
او، مردي است كه خدا او را از درِ خانهاش رانده و به خدمت دورترين بندگان از خودش وا داشتهاست.
وزير اينحرف را كه شنيد، تكان خورد و همانلحظه تصميم گرفت از سمت وزارت استعفا كند.
اين كار را كرد و به مكّه رفت و مجاور مكّه شد و همانجا از دنيا رفت.⭕️
برگرفته از آثار آيتالله ضياءآبادي
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃