و راستي، عجيب است!⭕️ما اگر يک روز خدمتکار خانه، يک کاسة آبگوشت جلوي ما گذاشت و در همان لقمة اوّل، يک سنگريزه زير دندان ما رفت، چنان عصباني مي‌شويم که مي‌خواهيم آن کاسة آبگوشت را بر سر خدمتکار بکوبيم که: اين، چه غذاي نحسي است که پخته‌اي؟! امّا خودمان شصت هفتاد سال است که روزه مي‌گيريم و وقت افطار، با صدها سنگريزه، از دروغ و غيبت و تندخويي و زخم زبان، تحويل خدا مي‌دهيم. آن‌گاه، توقّع داريم كه عِلاوه بر تقدير و تشكّر از كار ما، به تمام خواسته‌هاي ما، جواب مثبت بدهد. و اگر نشد، تعجّب‌كنان، قيافة گله‌گزاري به خود مي‌گيريم كه: چرا اعتنايي به اين خدمت بزرگ من نكرده‌است؟! آري؛ به اين روزه‌دار خدمتگزار بايد گفت: تو، كاسة آبگوشتت، پر از سنگريزه‌هاي دندان‌شكن بوده‌است؛ حال كه به تو احترام كرده و كاسه را بر سرت نكوبيده‌اند، تو، خود را طلبكار دانسته و انتظار تقدير و تحسين نيز داري؟!⭕️ @ghjariafsane