.
۸- روحانی حرمت اعتدال را نگه نداشت. در داخل هیچ کس نفهمید اعتدال یعنی چی؟ ۴۵ توهین به منتقدان واقعی و فرضی، و ۳۰ مورد تقابل کلامی علنی با رهبری مواردی بود که جبهه انقلاب را فراتر از کارنامه روحانی برد و گویی دعوا به مبانی رسیده بود.
۹- روحانی هر جا تحت فشار اصلاحطلبان- رأیدهنده- قرار میگرفت راه خلاصی را بلد بود؛ یا ابهامسازی با کلام میکرد یا رفراندوم را طرح میکرد یا گزاره «نمیتوان گفت» یا «اجازه نمیدهند»، یا «اگر با ما بود چه میکردیم» را به کار میبرد و گویی اصلاً پیش از ورود به قدرت، ساختار را نمیشناخته است و یا ریاگونه فرار میکرد.
۱۰- زبان روحانی، نخبگان سیاسی و عملکردش، مردم عادی را به تقابل با وی کشاند. در دولت روحانی بسیاری از مردم عادی سیاسی شدند و ناخودآگاه با درک مشکلات اقتصادی ذهن سیاسی یافتند و متوجه حکومت و دولت شدند و قضاوت میکردند. علت مشکلات را فساد میدانستند و... همینجا بخشی از سرمایه اجتماعی سوخت رفت.
۱۱- عملکرد دولت روحانی جز خودش و دو، سه نفر دیگر هیچ مدافعی نداشت. در عرصه سیاسی بعضاً اصلاحطلبان به دفاع میآمدند، اما در حوزه کارنامه و عملکرد هیچ کس حاضر به دفاع از دولت نبود. دولت، دولت تنها بود.
اینکه با برشماری بلایا و حوادث طبیعی و عملکرد ترامپ، دولت روحانی را بدشانسترین دولتها بدانیم باید تحلیل اعتقادی شود. روحانی با لباس پیامبر بود، اما در پوشش نظام دینی، عملگرایی سکولار را برگزید و خداوند نیز اکثر مسیرهای توفیق را برای وی سد نمود. سیل ویرانگر بیسابقه، تحریم بیسابقه، پدیدههای امنیتی نادر، سلسله زلزلهها، خشکسالی مفرط و تصمیمات فاحش اشتباه برای هجو و تخفیف روحانی دست به دست هم داده بودند.
نگارنده با توجه به هویت و کسوت روحانی معتقد است عزت اجتماعی روحانی افول کرد و مگر نه این است که عزت دست خداست؟
۱۰- سیاستهای کلی نظام که نقشه راه و ریل قوای کشور است، بعضاً با بیمهری روحانی مواجه یا با اکراه انجام شد. اشتیاق برای پیوستن به معاهدات بینالمللی پررنگ بود که سند ۲۰۳۰ و معاهده آب و هوایی نمونه آن بود. دولت در حوزه عمران و در شرایط سخت ارزی تلاشهای نسبتاً خوبی کرد، اما فضایی که روحانی با زبان علیه خود ایجاد کرده بود باعث بسته شدن چشمها و گوشها شده بود و هر قدر فریاد میزد که دولت افتخارات دارد، کارهای بینظیری کرده و مصداق میآورد، اما گوشی بدهکار نبود. این گوشهای جناح مقابل نبود که بدهکار نبود. گوشهای جریان همسو و مردم نیز بدهکار نبودند و این ظلم از ناحیه روحانی هم به همکارانش شد و هم به خودش. معتقدیم گلاویز شدن با راه و اهداف الهی امام عزت را از بین میبرد، حرف و عمل روحانی از این منظر باید بیشتر مورد تحلیل و مداقه قرار گیرد.
۱۱- از آن طرف جهانگیری میگفت این ما هستیم که به قرارگاه خاتم پروژه میدهیم، میتوانیم ندهیم یا پس بگیریم (در پاسخ به زیباکلام)، اما روحانی ابایی نداشت که سپاه را مداخلهکننده در اقتصاد بداند. در درون حاکمیت دشمنانی را مانع کار دولت برای مردم بداند... امروز پروژه سپاه ساخته را افتتاح میکرد و فردا به خاطر دستگیری فلان فرد نزدیک به خود به سپاه حمله میکرد. ظرفیتهای کوچک بیرون دولت مورد بیمهری روحانی بود که اگر نبود آنان را به کمک خود در شرایط تحریم میآورد. البته آنان بعضاً ایثارگرانه آمدند، اما دولت میلی به همافزایی نداشت و چالش با آنان را واجد تولید سرمایه اجتماعی اختصاصی برای دولت میدانست که نشد. این آیینه عبرت مقابل همه دولتها از جمله دولت رئیسی است؛ نه خداوند عزت را تضمین کرده است و نه مردم عقد اخوت بستهاند و نه نظام از اصول و چارچوبهای امام عدول خواهد کرد. نمیدانیم دولت رئیسی در عرصه کار و عملکرد چگونه عمل خواهد کرد، اما در حوزه زبان که ۵۰ درصد مشکلات روحانی را تشکیل میداد سرمایهای نخواهد سوزاند.
استکبار ستیزان