فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضاحیه🔥 صبحگاه ۹ اکتبر خشم است و آتش نگاهش... یعنی تماشا ندارد. در چند قدمی او ساختمانی فروریخته و دود سیاهش به آسمان است. او به آرامی شیشه‌های خرد شده را جارو می‌کند. می‌خواهد کسب و کارش را راه بیندازد. با کدام خریدار؟ نمی‌دانم! چقدر این پیرمرد با این زیرپوش سفید و سگرمه‌های درهم رفته مرا یاد پیرمردهای دزفول خودمان میندازد. مشهور است که فردای موشکباران، بار آجر می‌آوردند تا دوباره "خانه" را از نو بسازند. چقدر ما شبیه همیم... ‌╭┅── ─ ┅╮   @gholch 🌹 ╰┅── ─ ┅╯