بسمه تعالی شانه
شرح مراتب لیلةالقدر
قسمت ۲۹
«قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّاشِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ» (بقره/۷۱) این آیه در توصیف ویژگیهای گاو نفس به «مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا» یعنی سالم بودن گاو اشاره میکند. این سالم بودن به این معنی است که این گاو نباید از جای دیگری رنگ گرفته باشد. گاهی اوقات نفس بر اثر مجالست با دیگر نفوس، رنگ آنها را به خود میگیرد و از این نظر ممکن است انسان به خطا بیفتد و امر بر او مشتبه شود که نفس او نفس الهی است در حالی که او در واقع از نفس دیگری رنگ گرفته است.
بعد از این که حضرت موسی این ویژگیها را برایشان تبیین کرد، آن جماعت گفتند: «الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ». بعد از این همه توضیح، بنی اسرائیل گفتند که الان تو حق را برای ما آوردی... باید دقت شود که آنها حق را در مرتبهی وهم و امور جزئی مشاهده میکردند و قدرت این را نداشتند که حق را در مرتبهی عقل و مافوق عقل ببینند حال آنکه حق همه جا هست؛ «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ».
دلا بازیچه نبود دار هستی
همه حقند در بازار هستی
انسان عارفی که به مرتبهی توحید رسیده است، میبیند که در نظام هستی حق در جریان است و این حق است که از هر لسانی سخن میگوید. کمتر کسی به این مقام دست مییابد. وقتی حضرت یوسف خوابش را برای پدرش تعریف کرد، حضرت یعقوب از او خواست که رویایش را برای کسی تعریف نکند. بعد از آن که این رویا به واقعیت پیوست، حضرت یوسف گفت که «يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا» (یوسف/۱۰۰) سوال ما این است که آیا این خواب در مرتبهی خیال حضرت یوسف حق نبود؟! حالا که در مرتبهی طبیعت تحقق پیدا کرده است حق است؟! آیا حق در مراتب حضور ندارد؟! انسان باید به مرتبهای برسد که حق را در همهجا شهود کند و این حقیقت را ببیند که خداست که دارد خدایی میکند...
افراد بسته به فهم و مراتب فکرشان حق را مشاهده میکنند و هیچکس موفق نمیشود حق را آنگونه که هست ببیند مگر کسی که به مرتبهی توحید اتمّ برسد. در روایت داریم که در قیامت، خدا به بندهاش جلوه میکند اما بنده او را انکار میکند چرا که حق متعال کمی فراتر از فهم او بر او جلوه کرده است. سپس خدا خودش را تنزل میدهد و به اندازهی فهم او بر او جلوه میکند و او خدا را به خدایی میپذیرد! انسان خدا را در مرتبهای انکار میکند و در مرتبهای میپذیرد در حالی که حق متعال در تمام مراتب حضور دارد. اینجا همانجایی است که هر فردی نمیتواند جان سالم به در ببرد لذا ما نباید در اصول عقایدمان مقلد باشیم. باید در اصول عقایدمان محقق باشیم تا به این حال دچار نشویم در غیر این صورت حتی از هدهد حضرت سلیمان نیز عقب ماندهایم! یک پرنده به جایگاهی رسیده است که به پیامبر خدا میگوید: «أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ» (نمل/۲۲)...
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده