هدایت شده از ✍﷽ نکته های طلایی
🧔🏻 دوست شهید من 🌹 شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی 4️⃣1️⃣ یادت باشد ... 💖 🔸 وقتی حمید می‌خواست برای اعزام برود با هر جان کندنی که بود کنار در خروجی برایش قرآن گرفتم تا راهی اش کنم لحظه آخر به حمید گفتم: ➖ کاش میشد با خودت گوشی 📱 ببری، حمید تو رو به همون حضرت زینب منو از خودت بی خبر نذار هر کجا تونستی تماس بگیر 📞 گفت: ➖ هر جا جور باشه حتما بهت زنگ میزنم فقط یه چیزی از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ 💞 اونجا بقیه هم کنارم هستند اگر صدای منو بشنوند از خجالت آب میشم 😓 به یاد زندگینامه و خاطراتی که از شهدا خوانده بودم افتادم برای هم چنین موقعیت هایی با همسرشان رمز می‌گذاشتند به حمید گفتم: ➖ پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو ❤️یادت باشه❤️ من منظورت رو میفهمم. از پیشنهادم خوشش آمد پله‌ها را که پایین میرفت برایم دست تکان می داد 👋 و بلند بلند گفت: ➖ یادت باشه ... یادت باشه. لبخندی زدم و گفتم: ➖ یادم هست ... یادم هست. 🔸 خودم را از پله ها بالا کشیدم و داخل خانه شدم که همه چیزش حمید را صدا می کرد . گویی در و دیوار این خانه از رفتن حمید دلگیر تر از همیشه شده بود 🖤 خانه ای که تا حمید بود با همه کوچکی اش یک دنیا محبت و مهربانی داشت ولی حالا شبیه قفسی شده بود که نمی توانستم به تنهایی آن را تحمل کنم نفس کشیدن برایم سخت بود.😢 📚 کتاب «یادت باشد ...» ❣️ صفحه ۲۷۹ 🌞صبح ها با: بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍