🔹 انقلاب اسلامی ایران هم طلحه الخیرها و زبیرهای سیفالاسلام کم نداشته، نخبگانی که در قطار انقلاب بودند. چهبسا در راه افتادن آن نقش داشتند. شاید خیلیها را هم سوار کردند. اما میانه راه از حرکت انقلاب جا ماندند و در زمره خودیهای جاهل و غافل قرار گرفتند.
🔶 رهبر انقلاب در طول این سالها و از سالهای آغازین رهبری همیشه نسبت به عبرتآموزی از عاقبت طلحه و زبیر هشدار دادند و مردم را به مطالعه تاریخ و خواص را به بصیرت در فهم مسایل روز دعوت کردند.
🔹 چند سال بعد از تمام شدن جنگ هنوز کشمکشهای میان ایران، صدام و آمریکا ادامه داشت. اما اوضاع داخلی ظاهرا آرام بود و دولت و دولتمردان در پی سازندگی کشور بودند. تبعات اقتصادی جنگ بسیار بود و هرچند تورم و گرانی مهمترین مسئله اقتصادی کشور محسوب میشد، اما عدهای از دولتمردان زندگی آرام و بیدغدغهای داشتند. از همین سالها بود که رهبر انقلاب مردم و مسئولان را به مطالعه سرگذشت طلحه و زبیر دعوت کردندرهبر انقلاب اشارهای هم به رویشها میکنند و ضمن تأسف از ریزش خواص میفرمایند:
«دل انسان غمگین مىشود و مىشکند بهخاطر اینکه چرا کسانى که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمه معصومین زدند، حالا طورى مشى کنند که اسراییل و آمریکا و سیا و هر کسى که در هر گوشه دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصهدار مىکند. ولى به شما عرض کنم، بشارتهاى الهى اینقدر زیاد است که هر غمى را از دل پاک مىکند. بشارتهاى الهى خیلى زیاد است. نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمى که سابقه انقلابى دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریانهاى گوناگون اجتماعى، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش. شما به صدر اسلام نگاه کنید، ببینید آن کسانى که در دوران غربت اسلام و غربت على، از امیرالمؤمنین دفاع کردند، چه کسانى بودند؟
🔶 اینها سابقه داران اسلام نبودند. سابقهداران اسلام، جناب طلحه و جناب زبیر و جناب سعد بن ابى وقاص و امثال اینها بودند. بعضى از اینها على را تنها گذاشتند؛ بعضى از اینها در مقابل على ایستادند. اینها ریزشها بودند. اما رویش کدام است؟ رویش، عبدالله بن عباس است؛ محمد بن ابى بکر است؛ مالک اشتر است؛ میثم تمار است. اینها رویشهاى جدیدند.»