برای شاعر عاشق سیاست نان نخواهد شد ولی با دشمن و مزدور هم پیمان نخواهد شد میان فقر و قحط عشق و بیکاری گرفتاریم ولی هم بازی نامردها ایمان نخواهد شد اگر صد زخم بر دارد غرور شیر، می جنگد ولی بر سفره ی کفتارها مهمان نخواهد شد به قربانگاه خواهد رفت اسماعیل،هر آشوب ولی قربانی و بازیچه ی شیطان نخواهد شد من از حجم قساوت های آدم زاده فهمیدم که هرموجود جاندار دوپا انسان نخواهد شد فروکش می کند گرد و غبار فتنه و هرگز به کوری دو چشم دشمنان طوفان نخواهد شد برای حفظ ناموس و وطن ،ایرانی عاشق شود صد پاره، هرگز پاره تن ایران نخواهد شد