سلام علیکم
وقت شما بخیر
برادر ارجمند جناب آقای عبداللهی از لطف شما سپاسگزارم و بابت تأخیر پوزش میخواهم.🤦♂️
درباره موضوعی که سؤال فرمودید، باید عرض کنم که از نظر بنده ما دو مقام داریم:
🔴
اول پذیرش اجتماعی بودن موضوع است. گویا برخی هنوز فرق بین فردی بودن و اجتماعی بودن این گونه مسائل را درک نمی کنند. این مشکل در رشتههایی مانند روانشناسی به ویژه گرایش بالینی بیشتر از جامعه شناسی و حتی روانشناسی اجتماعی به چشم می خورد. متخصصان روانشناسی اجتماعی در کشور ما نیز بحرانهای اخیر را از دید اجتماعی نگاه کرده و نظرات متفاوتی دارند و یکی از مشکلات را استفاده نکردن از رویکرد اجتماعی حتی در مباحث روانشناسی می دانند.
مشکل فردی یا اجتماعی بودن، حتی در فقه نیز وجود دارد؛ فقه فردی با فقه اجتماعی تفاوت دارد. وجه تمایز امام خمینی (ره) این بود که فقه را اجتماعی میدید و لذا برخی احکام متفاوت با دیگر فقها داشتند.... و انقلاب اسلامی را بر پایه حرکتهای اجتماعی شروع، رشد و به پیروزی رساند و به همین جهت با حرکتهای مسلحانه مخالف بود....
در بحث ایمان نیز اخیراً مفهوم ایمان اجتماعی مطرح و با ایمان فردی متمایز دانسته شده است....
✅ غرض این که بین فردی دیدن و اجتماعی دیدن موضوعات، تفاوت وجود دارد. مشکل برخی این است که این را ادراک نمی کنند. در موضوع عفاف و حجاب، گام نخست پاسخ به این پرسش است که این یک مسئله فردی است یا اجتماعی؟ مسئله اجتماعی الزامات و اقتضائات خاص خود را دارد. (
اینجا بخوانید)
⚠️ و نیز مشکل دیگر این است که ما جامعه را
سیاه و سفید، و دیو و فرشته می بینیم. همه افراد ی
ا معتقد به حجاباند و یا اجیر دشمن! این سبک دستهبندی، گذشته از این که مطابق دیدگاه اسلام نیست(
بشنوید)، افراد را به سمت
استراتژی باتوم و حرکت انتظامی و قضائی سوق میدهد که مقام معظم راهبری به صراحت آن را در باره بدنه جامعه رد کردند.(
بخوانید)
👈 همچنین در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری بود که مردم را در بحران اخیر، دسته بندی سهگانه کردند و جالب ایکه بیشترین آنها در گروه افراد ناآگاه قرار گرفتند، نه معاند یا اراذل و اوباش(:
معدودی آدمهای مغرض، تعداد بیشتری آدمهای غافل و احساساتی و کمعمق و جمعی هم اراذل و اوباش)! اینجاست که
راهبرد ایشان «تبیین» است و به صراحت
راهبرد باتوم را نفی می کنند؛ هر چند برخی این را نیز برنمیتابند و مطابق نظر خودشان تفسیر میکنند!
غرض این که در گام نخست مسئله رسیدن به این فهم است که این قصه یک
قصه اجتماعی است، نه امنیتی و جنایی(جز تعداد اندکی اجیرشده که باید با آنها برخورد قضائی صورت گیرد)! وقتی به تحلیل و تشخیص رهبری معظم انقلاب، تعداد بیشتر ناآگاه هستند، باید راهبرد تبیین اجتماعی را در پیش گرفت. آنچه بنده تا کنون برآن پافشردهام، بیشتر همین نکته بوده است.
❇️ اما
سؤال درست شما این که برای اقناع اجتماعی چه باید کرد، گام دوم است. برای این گام، ممکن است پیشنهادهایی بتوان داد، اما معتقدم این یک کار تیمیِ ترکیبی است. مکرر گفتهام که مراکز علمی دینی باید لجنه هایی مرکب از روانشناسان، جامعه شناسان، متخصصان علوم تربیتی و علوم اسلامی و علوم ارتباطات تشکیل دهند و به صورت بین رشتهای به طراحی برنامهای منسجم و ترکیبی اقدام نمایند. این برنامه در چند سال می تواند به مرور و به صورت ریشه ای مشکل را برطرف کند.
🔹برای شما
تجربه انضباط ترافیکی دوران آقای قالبیاف در نیروی انتظامی را یادآور می شوم؛ وقتی ایشان فقط بستن کمربند را اجباری و با متخلفان برخورد انتظامی کرد، با مقاومت و مخالفت مردم مواجه شد.
آنقدر هوشمند بودند که میزان الزام انتظامی را به حالت قبل برگرداندند و
اقدامات فرهنگساز مانند کلیپهای تلویزیونی و ... را طراحی و به اجرا درآوردند و در طی حدود 4 سال (ظاهرا کمتر از نرم جهانی) نتیجه گرفتند و پس از این، در یکی از همان سالها فرمانده راهنمایی و رانندگی وقت در تعطیلات عید (که برای مردم خیلی خیلی مهم است) اعلام کرد اگر کسی تخلف کند، وسیله نقلیه او را در طول تعطیلات توقیف می کنیم و کسی اعتراض نکرد!
علت موفقیت، مقدم ساختن فرهنگ سازی بود و این که کار انتظامی را چند گام عقبتر از کار فرهنگ سازی قرار دادند.
✳️ بنده به نوبه خود سعی کرده ام برخی حوزه های لازم برای برنامه ریزی فرهنگی را نشان دهم، اما قطعا کامل و جامع نیست. حتی الزام اجتماعی و انتظامی را نیز جزئی در بسته اجتماعی عفاف میدانم؛ البته در جای تعریف شده خود. بیتردید این کار نیاز به کارگروهی از متخصصانی دارد که پیشتر اشاره کردم.
بار دیگر از شما سپاسگزارم و امیدوارم همه ما با درک صحیح موقعیت، با راهکاری مشخص و سنجیده دست یابیم.