علی اصغر: ؛🌸﷽🌸 🕊برزخ تکریت ۱۳۵ خاطرات اسارت /حکیمی مزرعه‌نو 📌 سوزاندن با اُتو به اتهام فرار ۵ ...کف پاها به علت سوختگی شدید و عدم رسیدگی در گرمای تیر و مرداد عفونت می‌کند و عفونت به عمق پا سرایت و کِرم می زند. آنها حتی اجازه استفاده از دستشویی هم نداشته و در این مدت برای قضای حاجت از قوطی استفاده می‌کنند. مقدار کمی آب و غذا نیز از پنجره کوچک زندان تحویل می‌گیرند. پس از دو ماه زندانی که دیگر امکان زنده بودن آنها نمی‌رود در شرایط اسفناک با بدنی نحیف به بند منتقل و اعلام می‌شود هیچ کس حق ارتباط با آنها را ندارد تا مدتی برای رفت و آمد و انتقال به دستشویی و.. توسط بچه‌ها با پتو جابجا می‌شوند. مدتی نیز زیر بازوهایشان را می‌گیرند و تا آخر اسارت امکان راه رفتن عادی خود را از دست می دهند. پس از آزادی علی رغم اینکه تحت درمان قرار می‌گیرند و دارو مصرف می‌کنند هنوز هم پس از گذشت بیش از سی سال از این جریان از سوزش کف پا و انتقال حرارتش به سایر نقاط بدن رنج می برند و دارو مصرف می‌کنند. در ایام بعد از آتش بس که عدنان می‌خواهد از اردوگاه برود در محوطه با آقای طاهری مواجه می‌شود و از او خدا حافظی می‌کند. آقای طاهری هم در جواب می‌گوید "علی یارد برو ببینیم چی می‌شود" عدنان که از این حرف یکه می‌خورد و شاید عذاب وجدان آزارش می‌دهد بعد از نیم ساعت بازمی‌گردد و به آقای طاهری می‌گوید" من پای تو را سوزاندم ولی تو دل مرا سوزاندی" آقای طاهری از غواصان بسیجی و دلیر عملیات کربلای چهار بودند و آقای روزعلی کرمی نیز از دلاوران لشکر ۲۱ حمزه ارتش . برای بعثی‌ها ارتشی و سپاهی و بسیجی فرقی ندارد . دو همرزم ، دو همدل و هم بند که نمونه‌ای از همدلی و همزبانی ارتش و سپاه ملت ایران است. وقتی با آقای طاهری پیرامون جاسوس مورد نظر بحث می‌شود می‌گوید ؛ من او را در همان اردوگاه بخشیدم. چه زیبا ، همچنان که بلاتشبیه ، یوسف پیامبر(ع) به برادران خطاکارش گفت من شما را در همان چاه بخشیدم . این هم نمونه‌ای دیگر از ایثار و از خود گذشتگی فرزندان سرزمین مهربانی.. 🌏https://eitaa.com/joinchat/55247039C0acc77102f