❤پدرانه
دومین ماموریت ایشان سه ماه طول کشید. وقتی برگشت، من و بچه ها منزل مادرم بودیم. ساعت 2:30 نیمه شب بود که تماس گرفت؛ خواب نبودم و با دیدن شماره ایشان به سرعت جواب دادم. گفتم: «برگشتی؟» گفت: «آره توی حیاط هستم اما کلید درب ورودی را ندارم.» گفتم: «بیا اینجا. چرا اطلاع ندادی؟»
گفت: «نه مزاحم نمی شوم. داخل انباری را نگاه می کنم شاید کلید را آنجا گذاشته باشم.»
گفتم: «هوا سرد است، سرما می خوری.» راضی نشد بیاید. بالاخره صبح شد. برادرم ما را به خانهمان رساند. زانوهایش را زمین گذاشت و دستهایش را مثل بال پرندگان باز کرد و فرزندان خود را در آغوش کشید. گفت: «شب که اومدم خیلی خسته بودم اما خوابم نمی برد.
یک ساعتی رو کنار وسایل و کتاب ها و دفترهای بچهها بودم و ورق می زدم. توی خونه میچرخیدم. چقدر امنیت خوبه، چقدر خونه خوبه. بعد از نماز صبح بود که خوابیدم.»
🗣 راوی: همسر شهید💞
#شهید_حمیدرضا_انصاری
#علمدار_فرهنگی_شهر_اراک
#مدافع_حرم
🌱شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم.
📌گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.
مقام معظم رهبری
📌گلبرگ سرخ کانالی برای معرفی شهدای استان مرکزی
ⓙⓞⓘⓝ↴
♡|→•
https://eitaa.com/golbarg_sorkh