شعر زیبا برای روز معلم؛ اسم من گم شده است. توی دفترچه ی پر حجم زمان دیرگاهی است فراموش شدم. اسم من گم شده است لا به لای ورق کهنه ی آن لایحه ها زیر آن بند غریب پشت انبوهی از آن شرط و شروط… لای آن تبصره ها اسم من گم شده است در تریبون معلق شده سخت سکوت حق من گم شده است. زنگ انشاء کسی انگار نمی خواست معلم بشود شان من گم شده است شان من نیست بنالم شان من نیست بگویم زتهی ، ز نبود یا از این زخم کبود لیک رنگ رخساره گواهی دهد از سر درون از همه رنج فزون. اسم من گم شده است نردبانی شده ام صاف به دیوار ترقی تا که این نسل   و ان نسل پای بر پله ی من سوی فردا بروند و غریبانه فراموش شوم اسم من گم شده است آنکه نقاش است و نقشی ساخته با قلـــــــم طرح نویی انداخته در مسیر واژه های دوستــــــــی سطر سطــری زآشنایی داشته آنکه چون اسطوره های پارســی عین ولامی را به میم  افراشته هم ردیف انبیاء و عارفـــــــــــان پوششی بر جـــــهل جاهل بافته آنکه آهنگ و کلامی دل ربــا