چه بی‌قرار گرفتم سراغ کوی تو را تو را ندیدم و دیدم به خواب، روی تو را هزار گفته شنیدم، ولیک گوشِ دلم به شوق می‌شنود باز گفت‌وگوی تو را چه کرده چشمه‌ی چشم تو با لبِ غزلم که خود هوس نکند جز مِیِ سبوی تو را؟ نسیم می‌وزد از سمت تو به جانب من شنیده باز مشامم شمیم بوی تو را سؤال کرد سپهری: "کجاست سمت حیات؟" جواب دادم و کردم اشاره سوی تو را تو نیستیّ و به بالین، چنان شب پیشین بغل گرفته‌ام این‌گونه آرزوی تو را... @golchine_sher