از عشق توست هرچه که غربت کشیدهایم
از قرب توست هرچه که عزلت گزیدهایم
توصیف چهرهی خورشید ؟ ... بگذریم
از روی توست هرچه روایت شنیده ایم
مارا گلاب و عطر تو اینجا کشانده است
عمری نمک ز سفرهی عشقت چشیدهایم
از اسم توست هرچه رضایت نصیب شد
از هجر توست هرچه ریاضت کشیدهایم
از بین این همه سوغات رنگ رنگ
سجادهای ز جنس خراسان خریدهایم
از مشرق نگاه تو خورشید میدمد
بیهوده نیست عاشق صبح و سپیدهایم
مثل کبوتری که زیارتنامه خوانده است
بر شانههای گلدستهی مِهرت پریدهایم
یک جرعه آب از لب ظرف طلائیات ...
" ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم "
#علی_اکبری#عضوکانال@golchine_sher