یا_علی_اصغر
نگاه کن پسرت را چگونه مرد شده
بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده
بگو به حرملهها شیرخواره میآید
صدای غرش شیری دوباره میآید
بگو سهشعبه برای مصاف برگیرد
بگو به حرمله تیغ از غلاف برگیرد
شبیه چلچلهای با بهار میآید
شبیه آینه در دست یار میآید
سپیده خیمه زده بر گلوی نازک او
گرفته عرش خدا را دو دست کوچک او
فلق به سمت نگاهش ستاره آورده است
شفق به خون گلویش چه غبطهها خورده است
سه روز تشنهلب است و سه روز بیخواب است
میان خلوت گهوارهاش چه بیتاب است
به روی دست پدر او کبوتر صلح است
حسین جنگ ندارد، پیمبر صلح است
نگاه کن پسرت را که شیرمرد شده
بدون تیغ و سپر را هی نبرد شده
به خشم و کینه و نفرت، به قهر آغشته است
سهشعبهای که میآید، به زهر آغشته است
کنار خیمه نشسته است مادری بیتاب
تمام دشت سراب است در نگاه رباب
تمام حسرت او جرعهای زلالی شد
نگاه اوست به گهوارهای که خالی شد
نگاه اوست به گهوارهای که بیتاب است
خیال میکند اصغر هنوز هم خواب است
#علی_اصغر_شیری#عضوکانال@golchine_sher