حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا زبان_حال_حضرت_زینب_س این‌ همه‌ راه‌ دویدم‌ ز پی‌ دلدارم به‌ امیدی‌ که‌ در این‌ دشت‌ برادر دارم کاش‌ می‌شد به‌کنار‌ بدنت‌ جان‌ بدهم فکر‌ همراهی‌ با شمر‌ دهد آزارم خیز و نگذار که‌ ما را به‌ اسیری‌ ببرند منکه‌ از راهی‌ بازار شدن‌ بیزارم اسب‌ها! پای‌خود از سینهٔ‌ او بردارید من هم‌ از این‌ تن‌ بی‌سرشده‌ سهمی‌ دارم یک‌ عبا داشتی‌ و خرج‌ علی‌اکبر شد با چه‌ از روی‌ زمین‌، جسم‌ تو را بردارم به‌ وداع‌ من و تو خیره‌ بُود چشم‌ رباب‌ خواندم‌ از طرز‌ نگاهش‌ که‌ منم‌ دل‌ دارم @golchine_sher