ای که در جان منی اما دلت با دیگریست قصه ی عشق من و تو قصه ی دیو و پریست تیر مژگان تو آسان صید دلها کرده است جان سپردن در رهت ؛ آغاز راه دلبریست یک نظر کردی و خواندم از نگاهت عشق را چشم زیبای تو استاد زبان زرگریست عبد چشمان توام ؛ تا جان بُوَد در تن مرا بنده ی عشق تو بودن ابتدای سروریست مرگ دل با دور ماندن از رُخَت کامل شود چون ز رویت دور ماندن حُکم‌ تیر آخریست @golchine_sher