ای که در جان منی اما دلت با دیگریست
قصه ی عشق من و تو قصه ی دیو و پریست
تیر مژگان تو آسان صید دلها کرده است
جان سپردن در رهت ؛ آغاز راه دلبریست
یک نظر کردی و خواندم از نگاهت عشق را
چشم زیبای تو استاد زبان زرگریست
عبد چشمان توام ؛ تا جان بُوَد در تن مرا
بنده ی عشق تو بودن ابتدای سروریست
مرگ دل با دور ماندن از رُخَت کامل شود
چون ز رویت دور ماندن حُکم تیر آخریست
#افسانه_ضیایی_جویباری#عضوکانال@golchine_sher