حضرت‌_معصـومہ_س بَرخِشتْ‌خشتِ مرقد تو، دل سپرده‌ام هنگام رفتن از حَرمت غصّه خورده‌ام بانوی شهر قُم به‌خدا در تمام عُمْر بر حالِ زائران شما غِبطه خورده‌ام از اشتیاق دیدن صحن و سَرایتان من تکْ‌تکِ دقایقِ خود را شِمرده‌ام قبل از ورودِ دل، به حریم حیاطتان ریب و ریا زِلوحِ دل و جان سِتُرده‌ام از لطف و مِهر کریمانه‌ات هَمی دستِ محبّتِ حَرَمت را فشرده‌ام دارد چه حکمتی که‌ چنین بیخود از خودم؟ بر سِرِّ ماورائیِ آن پِیْ نبرده‌ام کافیست بر سعادت دنیا و آخرت (فیضی) که از زیارت معصومه برده‌ام @golchine_sher