در هر غزل از دفترم با واژه ها میبوسمت رویای من با اشتیاق و بی صدا میبوسمت با خاطرات کهنه ات در شعر هق هق میکنم با گریه های بی امان بی ادعا میبوسمت دلگیرمو با رفتنت آغوش سردم یخ زده گرما بده خورشید من درسایه ها میبوسمت امواج درياي غمت طوفان به پا کرده ببین چون کشتی طوفان زده بی ناخدا میبوسمت سجاده رابگشوده ام رازو نیازم را چه سود ذکر تو را میگویم و با هر دعا میبوسمت وقت نمازم چشمه ی آغاز هر رکعت شدی (حي علي خير العمل )مثل خدا میبوسمت @golchine_sher