بهار سبز فردا
چه زيبا بود فرياد من و تو
ميان كوچه ها و زير رگبار
صداي خشم بي اندازه مان بود
تمام حرف هاي روي ديوار
چه زيبا بود بند وحدت ما
كه با آن دست شب را بسته بوديم
به فكر پر زدن بوديم و رفتن
اگرچه مثل مرغي خسته بوديم
چه زيبا بود شب هايي كه لب ها
پر از بوي گل تكبير مي شد
شبي كه مشت هاي بسته ما
به تنهايي حريف تير مي شد
چه زيبا بود شب را خواب كردن
تمام برف ها را آب كردن
چه زيبا بود در تاريكي شب
نگاهي بر گل مهتاب كردن
چه زيبا بود و زيباتر از آنها
كه يك امروز زيبا را بسازيم
همه با ياد آنهايي كه رفتند
بهار سبز فردا را بسازيم
#افسانه_شعبان_نژاد@golchine_sher