غم شرح عاشقانه ی دل بستن تو بود
اندازه اش به وسعت پیراهن تو بود
شاید در این میانه کسی خواست جان دهد
در وسعتی که از تن من تا تن تو بود
بختم سیاه بود و شبانه جهان من
در انتظار حادثه ی روشن تو بود
بی سرزمین و تو،نفس و سینه بی کس است
آخر تمام هستی من میهن تو بود
امشب تمام رنج جهان شعله می کشد
از سینه ای که هر نفس آبستن تو بود
می ترسم از سماجت تصویر روبه رو
از غربتی که سهم من از بودن تو بود
#محمد_رسول_بهمنی@golchine_sher