آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت از غمت شهریور بیچاره حلق آویز شد مهر با بی مهری و نامهربانی می رسد مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد بی تو یک پاییز ابرم،نم نم باران کجاست؟ بی تو حتی فکر باران هم خیال انگیز شد کاش می شد رفت و گم شد در دلِ پاییز سرد بوی باران را تنفس کرد و عطر آمیز شد آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد... @golchine_sher