دست در دستِ تو تا اوج پریدن دارد
نغمه یِ عشق ز نایِ تو شنیدن دارد
گرچه تن خسته و رنجور شد از عمرِ فراق
ناز این درد به شوقِ تو خریدن دارد
روزگارم همه اندوه شد و غصه و غم
زحمتش گر چه گرانست کشیدن دارد
فقط اندازه یِ یک پلک زدن حضرتِ دوست
مهلتی، لذتِ این وصل چشیدن دارد
عاقبت میرسد آن لحظه و در ختمِ کلام
من و آغوش تو آنچه که دیدن دارد
سید مرتضی ارغوانی
#اشعار_عاشقانه#شعر_های_عاشقانه#اشعار_ناب@khalvatkadeh_mastan