📕 *مرور یک خاطره آموزنده؛* وقتی آیت‌الله حسن‌زاده آملی مدیران ارشاد را به منزلش راه نداد! سید عباس عظیمی مدیر موزه و برج آزادی تهران دو روز پس از درگذشت آیت الله حسن زاده آملی با انتشار یادداشتی با عنوان «مرور یک خاطره» یاد و خاطره این عالم ربانی و اندیشمند را گرامی داشت: اگر اشتباه نکنم سال ۷۲ یا ۷۳ بود. در زمان وزارت آقای دکتر لاریجانی (وزیر اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) که آقای ضرغامی وزیر فعلی میراث فرهنگی مسئولیت معاونت حقوقی امور مجلس و استان‌های وزارت ارشاد را داشتند. قرار بود در یکی از روزهای سمینار مدیران کل استان‌ها سفری به شهر قم و دیدار با آیت الله حسن زاده آملی انجام شود. هماهنگی‌های این ملاقات توسط رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان قم انجام شده بود. مهمانان که عموماً مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌ها و همچنین جمعی از مدیران ستادی بودند با اتوبوس به قم انتقال داده شدند و در محدوده منزل علامه در کوچه پس کوچه‌های کاه گلی به سمت منزل ایشان به صورت پیاده حرکت کردند. وقتی که به درب منزل ایشان رسیدند یکی از مدیران زنگ منزل علامه را به صدا درآورد. چندین بار زنگ منزل به صدا درآمد و خبری نشد! تقریباً همه فکر کردند کسی خانه نیست که ناگهان و با کمال تعجب در با تاخیر زمانی زیادی توسط علامه حسن زاده آملی باز شد، علامه تمام قد در آستانه در ایستادند و بعد از پاسخگویی به سلام و علیک دوستان، گفتند: بفرمایید. ... جالب اینکه استاد خود تنها در منزل بودند و با آرامش خاصی اقدام به چیدن بشقاب و آوردن میوه و چایی کردند که با التماس و خواهش از ایشان خواستیم که بنشینند و اجازه بدهند جوانان ترتیب پذیرایی را بدهند. علامه با این حرکت خود درس بزرگی به همه افراد حاضر داد. اینکه زحمت مهمانان او بر دوش خانواده یا کسی دیگر نبود و خودش را با آن جایگاه رفیع علمی و مذهبی مکلف به پذیرایی از میهمانان می‌دانست بدون غرور و تکبر! به جرات می‌گویم در منزلشان انرژی خاصی وجود داشت. حالا استاد علامه سعی می‌کرد با صحبت‌های شیرین و جذاب فضای بوجود آمده‌ی قبلی را تلطیف کنند. هر کس از ایشان برای عکس گرفتن دو نفری اجازه می‌گرفت، بدون هر گونه منیت بلند می‌شدند و در هر جهتی که لازم بود می‌ایستادند و حتی خودشان هم برای عکس بهتر پیشنهاد سوژه می‌دادند و در حین عکس گرفتن با فرد یا افراد کنار خود به مزاح و به زیبایی هر چه تمام تر ارتباط کلامی برقرار می‌کردند تا معذب نباشند! باورش سخت بود کسی که او را ذالفنون و علامه دهر می‌نامیدند و آثار تالیفی بسیاری در زمینه‌های فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، کلام، ریاضیات، نجوم، ادبیات عربی و فارسی، علوم طبیعی، طب قدیم، علوم غریبه و… داشت و همچنین از اعتبار و جایگاه خاص و رفیعی در بین اقشار مختلف جامعه برخوردار بودند، اینگونه با نهایت تواضع و اخلاق با میهمانان رفتار کنند! چایی بریزند و تا کمر در مقابل میهمانان خم شوند و …! آنچنان پر انرژی و مهربان سخن می‌گفتند که سخنانشان تا عمق دل نفوذ می‌کرد. من و یکی دو نفر از همکاران در رده‌ی سنی حدود ۲۵ سال و عموماً کارشناس وزارتخانه بودیم، ولی استاد حسن زاده به گونه‌ای با مهربانی با ما جوان‌ترها برخورد می‌کردند و به قولی تحویل می‌گرفتند که همه علاقه مند بودیم که این دیدار به درازا بکشد و از این مهر و محبت بیشتر برخوردار شویم. وقتی که حواسمان بیشتر به فضای منزل و محل زندگی استاد جلب شد، از هم سوال می‌کردیم، که چه کسی باور می‌کند، علامه حسن زاده آملی اینگونه زندگی بسیار ساده، در منزلی قدیمی و در کوچه پس کوچه‌های کاه گلی قم داشته باشد!؟ حال وقتی او آسمانی شده است و نزدیک به کمتر از ۳۰ سال از آن خاطره می‌گذرد، سادگی‌اش را برای زندگی و حتی دوران پس از مرگ بیشتر درک می‌کنم و آن انتخاب بی نام و نشان ترین مکان در منزل شخصی و پدری در روستای محل تولد و در کنار همسر و همدم دوران حیاتش است و الا می‌توانستند با یک وصیت در بهترین مکان‌ها در حرم امام رضا (ع) یا حرم حضرت معصومه (س) و … به خاک سپرده شوند! روحشان شاد و یادشان گرامی باد / سید عباس عظیمی - مدیر موزه و برج آزادی تهران / ۵ مهر ╔═∞══❀•○●○❀══∞═╗ 🇮🇷به گلچین سیاسی بپیوندید Eitaa.com/Golchinseyasy ╚═∞══❀•○●○❀══∞═╝