قربان مهربانی‌ات ای هشتمین امام آقای مهربان به غنی و گدا، سلام صدها گره به پنجره‌فولاد بسته‌ام هُرم نگاهِ توست به چشمانم التیام در آستان مهرِ تو با سر دویده‌ام چشمم که پای‌بوس تو باشم به احترام من در نگاه ِماهِ تو منزل گزیده‌ام آهو شوم و یا که کبوتر، بگو کدام؟ ای مهربان‌تر از پدر و مادرم به من دلبستهٔ حریم تو هستم علی‌الدوام دستم بگیر و چشمِ مرا غرق نور کن غیر از تو آفتابِ دگر نیست والسلام