#خاطره 🌷همیشه‌ی ‌خدا در حال #شوخی و خنده بود. جایی نبود که جواد باشد و خنده نباشد😅 تنها جایی که خنده‌اش را نمی‌دیدی، وقتی بود که باب روضه #حضرت_زهرا(س) و فرزندانش🏴 باز می‌شد. 🌷به حضرت زهرا(س) #ارادت خاص داشت! تا جایی که در اعزام چهارمش به #سوریه، وقتی ترکش به #پهلو و سرش خورده💥 و به شدت مجروح شده بود، می‌گفت: در سوریه نشان از مادرم❤️ #زهرا(س) گرفتم و پس از این جراحت به وضوح شوق رفتن در چهره‌اش هویدا بود و در #روضه مادر بی‌تابی بیشتری می‌کرد. 🌷تو روضه‌های بی‌بی، وقتی اسم #مغیره میومد از خود بی خود می‌شد و به سر و صورتش می‌زد😭 🌷به آقای #نریمان_پناهی علاقه خاصی داشت💖 ایشون رو "حضرت نریمان" صدا می‌کرد. توی ماشین موقع جابجایی #شهدای_گمنام، مداحی‌های ایشون رو‌گوش می‌داد🎶 #شهید_جواد_محمدی🌷 #شهید_مدافع_حرم #گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──