💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠
🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی
🌺سن شهادت: 25 سال
🌺اهل شهرستان تهران
🌺قسمت 0⃣3⃣
🌺احترام به اسیران عراقی
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃از ویژگی های ابراهیم، احترام به دیگران، حتی به اسیران جنگی بود. همیشه ابراهیم می گفت: «اکثر این دشمنان ما انسان های جاهل و ناآگاه هستند. باید اسلام واقعی را از ما بییند. آن وقت خواهید دید که آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد.» لذا در بسیاری از عملیات ها قبل از شلیک به سمت دشمن در فکر به اسارت در آوردن نیروها بود.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🍃سه اسیر را آورند. مسؤلیت حفاظت از آنها را به ابراهیم سپردیم. هر چیزی از تدارکات برای ما می آمد و هر چی ما می خوردیم. ابراهیم همان را بین اسرا توزیع می کرد. همین باعث میشد اسرا جذب او شوند. کمی زبان عربی بلد بود. می نشست با اسرا صحبت می کرد. دو روز ابراهیم با اسرا بود تا اینکه خودروی حمل اسرا آمد. آنها از ابراهیم سوال کردند: «شما هم با ما می آیی؟» وقتی جواب منفی شنیدند خیلی ناراحت شدند. آنها با گریه التماس می کردند و می گفتند: «ما را اینجا نگه دار، هر کاری بخواهیم انجام می دهیم. حتی حاضریم با بعثی ها بجنگیم.»
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
📚کتاب سلام بر ابراهیم ، صفحه 105
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
#در_نشر_لینک_حذف_نشود...
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──