💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 0⃣6⃣ 🌺 فتنه سال 1378 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃در تیرماه سال 78 فتنه ای رخ داد که دشمنان نظام بسیار به آن دل خوش کردند. در شب اولی که این فتنه به راه افتاد و زمانی که هنوز کسی از شروع درگیری ها خبر نداشت، در عالم رویا سردار شهید محمد بروجردی را دیدم! ایشان همه بچه های مسجد را جمع کرده بود و آنها را سر یکی از چهار راه های تهران برد! درست مثل زمانی که حضرت امام وارد ایران شد. من هم با بچه های مسجد کنار برادر بروجردی حضور داشتم. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃یکدفعه دیدم ابراهیم هادی و جواد افراسیابی و رضا و بقیه دوستان شهید ما به کنار برادر بروجردی آمدند. خیلی خوشحال شدم. می خواستم سمت آنها بروم، اما دیدم که برادر بروجردی، برگه ای در دست دارد و مثل زمان عملیات، مشغول تقسیم نیروها در مناطق مختلف تهران بود. او همه نیروهایش از جمله ابراهیم هادی را در مناطق مختلف اطراف دانشگاه تهران پخش کرد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 🍃صبح فردا خیلی به این رویا فکر کردم یعنی چه تعبیری داشت؟! تا اینکه رفقای ما تماس گرفتند و خبر درگیری در اطراف دانشگاه تهران و حادثه کوی دانشگاه را اعلام کردند! تا این خبر را شنیدم یاد رویای دیشب افتادم. مردم با یک تجمع در 23 تیر، خط بطلانی بر همه فتنه گرها کشیدند. علی نصرالله با آن حال خراب در راهپیمایی شرکت کرده بود. گفتم: «حاج علی تمام این فتنه را شهدا جمع کردند.» حاج علی گفت: «مگه غیر از اینه؟ مطمئن باش کار خدا شهدا بوده.» 🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨ 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه 231 الی 232 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──