روضه های اسارت
- مسیر کوفه تا شام
فرازی از زیارت ناحیه مقدسه:
رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ ،
و سُبِيَ أهلُكَ كَالعَبيدِ ،
صُفِّدوا فِي الحَديدِ فَوقَ أقتابِ المَطِيّاتِ ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ،
يُساقونَ فِي البَراري وَ الفَلَواتِ،
أيديهِم مَغلولَةٌ إلَى الأَعناقِ،
يُطافُ بِهِم فِي الأَسواقِ...
ترجمه:
ای جد غریبم! سرت را بر نيزه كردند و خانواده ات را مانند بندگان، اسير نمودند و با زنجير آهنين ، به بند كشيدند و
بر روى مَركب هاى بدون جهاز سوار نمودند و
باد داغ نيم روزى صورت هاشان را
میسوزانْد و
آنان را در دشت ها و صحراها مى راندند در حالیکه دستانشان را به گردن هايشان بسته بودند و آنها را در بازارها مى چرخاندند...
(منابع: المزار الكبير : ص ٥٠٥ ،
مصباح الزائر : ص ٢٣٣)
إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ.
ترجمه:
هرگاه يكى از زنها یا بچه ها با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان او را با تازيانه
مى زدند.
(منبع: بستان الواعظين : ص ٢٦٣ ح ٤١٩)
عن جعفر بن مُحَمَّد عن أبيه مُحَمَّد بن عليّ الباقر عليهماالسلام :
سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ ، فَقالَ :
حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ بِغَيرِ وِطاءٍ ، وَ الفارِطَةُ خَلفَنا و حَولَنا بِالرِّماحِ ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ :
يا أهلَ الشّامِ!
هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعونِ...
ترجمه:
از امام صادق علیه السلام ، از پدر بزرگوارش امام باقر عليه السلام روایت شده:
از پدرم على بن الحسين زين العابدين عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود :
«مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز ، سوار كردند و كسانى كه ما را مى بردند ، از پشت سر و گرداگردمان با نيزه ما را احاطه كرده بودند و آزار مى دادند.
اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى چكيد ، با نيزه به سرش مى كوبيدند تا آن كه وارد شام شديم .
جارچى جار زد : اى شاميان ! ...
(ادامه اش را ترجمه نمی کنیم و از ترجمه آن شرم داریم)
(منبع: الإقبال : ج ٣ ص ٨٩)
#محرم