نکته تفسیری صفحه ۵۹۱:  (شرحی بر آیات ۱۴ و ۱۵ سوره­ ی اعلی) آنان که به هدف رسیدند: یکی از بزرگ­ترین پرسش انسان­ها در هر زمان و مکان این بوده و هست که شخص خوشبخت و سعادتمند کیست و خوشبختی و سعادت در چیست. هر مکتبی با توجّه به اصول و پایه­ های فکری خود، پاسخی به این سؤال می­ دهد. برخی، خوشبختی را در ثروت، بعضی در قدرت، گروهی در آرامش و خلسه، و جمعی در داشتن هر نوع امکانات مادّی معرّفی می­ کنند. قرآن که از سوی آفریدگار انسان­ ها نازل شده، به اندیشه و نگرش آن­ها به جهان وسعت می­بخشد؛ برای جهان، آفریدگار و پروردگاری بی­ همتا، بی­ نقص و نامحدود معرّفی می­کند؛ و به انسان یادآوری می­ کند که پس از زندگی کوتاه خود در زمین، زندگی نامحدودی در جهانی نامحدود به نام آخرت خواهد داشت. قرآن با توضیح این دو اصل اساسی به انسان، بارها از «فلاح» سخن می­گوید و «مُفلحان» را معرّفی می­ کند. فلاح به معنای پیروزی، رسیدن به هدف، نجات و ماندن در خیر و خوبی­ است[1]، و مُفلح، کسی است که به فلاح رسیده باشد. آیات مورد بحث، در باره‏ ی فلاح و خوشبختی سخن می­ گوید و برای رسیدن به آن، این سه شرط اساسی را برمی­ شمرد: 1ـ تزکیه‏ ی نفس (تَزَکّیّْ): نخستین شرط رسیدن به فلاح و خوشبختی، تزکیه­ ی نفس است. تزکیه، به معنای پاک کردن نفس از بدی­های روحی و اخلاقی­ است. آری، نخستین شرط برای آراستن یک خانه، پیراستن آن از آلودگی­ هاست، و تا زمانی که در میان خانه، زباله و کثافت وجود داشته باشد، نمی­ توان در آن اشیاء قیمتی و زینتی قرار داد؛ یا تا زمانی که ظرفی را از آلودگی پاک نکنیم، نمی­ توانیم آب زلالی در آن بریزیم و توقّع داشته باشیم که شفافیت و زلالی آب حفظ شود. وجود انسان نیز در ابتدا باید از آلودگی شرک، تکبّر، حسد، کینه، بخل و... پاک شود تا بتوان در آن صفات و ویژگی­ های خوب و زیبای اخلاقی را بنا کرد. 2ـ یاد خدا با دل و زبان(ذَکَرَ اسمَ رَبِّه): دوّمین گام برای حرکت به سوی فلاح، توجّه به خداست؛ توجّهی خالصانه به منبع پاکی و نورانیّت در جهان هستی. یاد خدا ابتدا در دل به وجود می­ آید و جان آدمی را به خدا متوجّه می­ کند؛ آنگاه این یادآوری در زبان انسان اثر می­ گذارد و آن را به ذکر خدا مشغول می­ کند. بدین ترتیب، فضای دهان آدمی پیوسته با نام مبارک خدا و تسبیح و حمد او معطّر می­شود[2]. در این حال، افکار انسان به یاد خدا نورانی­ست و گفتار انسان رنگ و بوی خدایی دارد. 3ـ نماز(فَصَلّیّْ): هنگامی که یاد خدا، جان و دل انسان را فراگیرد، او را در پیشگاه پروردگار مهربان و بی­ همتا، به خاکساری و تضرّع وا می­ دارد. در این حال، برترین عبادت ممکن، یعنی نماز، آشکار می­ شود. نماز، اوج رشد و کمال یک انسان است؛ عملی که در آن، انسان با تمام وجود، خود را بنده‏ ی خدا می­ شناساند و به مالکیت و فرمان­روایی مطلق او در جهان هستی اعتراف می­کند و به جهان آخرت توجّه می­کند و به رسالت پیامبر اسلام صلوات الله علیه گواهی می­دهد و با گفتن «اَلسَّلامُ عَلَینا وَ عَلیّْ عِبادِاللهِ الصّالِحین»، در شمار بندگان شایسته‏ ی خدا قرار می­ گیرد. اکنون می­ توان فهمید که چرا پیامبر گرامی ما، نور چشم خود را در نماز می­دانست[3]، و امام رضا علیه السلام ، آن را وسیله‏ ی نزدیک شدن افراد باتقوا به خدا برمی­ شمرد.[4] [1] - اقتباس از مفردات راغب، لسان­ العرب و کتاب العین، ذیل ریشة «فلح» [2] - به هر دو وجه تفسیری «ذکر اسم ربه» یعنی ذکر قلبی و زبانی توجّه شده است(ن.ک به تفاسیر المیزان و نمونه، نمونه، ذیل آیة مورد بحث) [3] - الکافی، ج5، ص321 [4] - الکافی، ج3، ص265