🌺نکته تفسیری صفحه ۵۳:🌺 همه خوبي­ها فقط به دست توست: به قدرت رسيدن پادشاهان و زوال حكومتشان، به دست آوردن پست و مقام­هاي حكومتي و از دست دادن آنها، به ثروت رسيدن افراد و ورشكسته شدن آنان، داستان­هاي شيرين و تلخي است كه صفحات تاريخ زندگي انسان­ها از آن پر ‏مي­ باشد. اگر با دقّت در اين سرگذشت­ ها نگاه كنيم متوجّه ‏مي­ شويم كه رسيدن به قدرت و ثروت و شهرت به خاطر استفاده از ابزارهايي بوده و از دست­ دادن آنها نيز علّت­ هاي مشخّصي داشته است. جلب اعتماد مردم، بهره­ بردن از ناداني آنان ، فهميدن نيازهايشان و...هر كدام ‏مي­ تواند در كسب قدرت و ثروت مؤثّر باشند. در مقابل، ظلم و ستم، دروغ و كلاهبرداري، تنبلي و خستگي و...مي­ تواند علّت از دست­ دادن قدرت و ثروت شود. رسیدن به خوبی­ ها یا از دست­ دادن آنها همگی در گرو توجّه یا عدم توجّه به قوانینی است که در این جهان وجود دارد، امّا چه كسي اين قوانين را وضع كرده و به آنها اثر بخشيده است؟ اين آيات مهم و نوراني به ما يادآوري ‏مي­ كند كه همة قوانين جهان آفرينش، توسط خداي بزرگ وضع شده و بر آن قوانين نظارت ‏مي­ كند. تمام فرمانروايان» ـ خوب يا بد ـ به خاطر بهره­ بردن از قوانين او به قدرت رسيده­ اند و به خاطر بي­ توجّهي به آنها، سقوط كرده­ اند. هركس كه به عزّت و سربلندي رسيده، به خاطر پايبندي­ اش به سنت­ها و قوانين الهي بوده است و علت خواري و ذلّت هر كسي، پشت­ كردن به قوانين خداست. خدايي كه بر هر كاري تواناست؛ خدايي كه با قدرت بي­ پايانش، ز‏مين را در مدار خود به گونه­ اي حركت ‏مي­ دهد كه فصول مختلف ايجاد شود و دائماً ساعات روز و شب تغيير كند و كم يا زياد گردد. خدايي كه موجودات زنده را از مواد بي جان به وجود ‏مي­ آورد و پس از مدتي، جان آنها را ‏مي­ ستاند و دوباره به مواد بي­ جان تبديل ‏مي­ كند. خدايي كه همة موجودات را روزي ‏مي­ بخشد و به هر كس كه بخواهد، بدون حساب و بي پايان لطف و عنايت ‏مي­ كند. آري؛ توجه به اين واقعيّت كه همة خوبی­ها به دست خداوند است، نگاه انسان را به جهان تغيير ‏مي­ دهد. در اين صورت انسان اگر­چه تلاش و كوشش ‏مي­ كند و از اسباب و وسايل موفقيت بهره ‏مي­ گيرد، ولي دائماً به نيرويي توجه دارد كه آن اسباب و وسايل را فراهم كرده است و از آن قدرت بي­پايان تقاضا ‏مي­ كند كه او را در مسير زندگي­ اش موفّق كند.   مطالعة پيشوايان دين به روشني نشان ‏مي­دهد كه آن مردان قوي دل، خدا را تنها عامل عزّت و سربلندي ‏مي­ شمردند و در راه مقدس خود، ذرهّ­ اي از دشمنان خدا هراس نداشتند. همين اعتقاد موجب شد كه پيامبر بزرگ ما درباره پيشنهادهاي فريبنده مشركان فرمود: «اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند، پيشنهاد آنان را قبول نمي­ كنم»[1]. براساس همين اعتقاد بود كه پيشواي نخست ما فرمود: «به خدا سوگند اگر تمام عرب برعليه من با هم متّحد شوند، من به آنان پشت نكرده، فرار نمي­ كنم»[2].   [1] بحارالانوار، ج18، ص182 [2] نهج البلاغه، نامة45