🌺نکته تفسیری صفحه ۷۴:🌺 قانون عمومی مرگ: جهانی که ما در آن زندگی می‏کنیم، پر از قوانین گوناگون است و در حقیقت ما در دنیای قانون‏ها به سر می‏بریم. به وجود آمدن، زندگی، سلامت و بیماری ما، علل مشخّصی دارد و هر یک، قانونی از قوانین جهان را تشکیل می‏دهد. در این میان، یکی از مهم‏ترین و عمومی‏ترین قوانین جهان، قانون مرگ است. هر موجود جانداری، با شروع زندگی، ناخودآگاه این پیام را با خود می‏آورد که زمانی می‏میریم. این آیه به همین قانون اشاره می‏کند و به یاد همه ی ما می آورد که دیر یا زود سرانجام طعم مرگ را خواهیم چشید. مرگ اما واقعیتی است که بیشتر مردم از پذیرفتن آن می‏گریزند و نمی‏خواهند به آن فکر کنند. اگر کسی مرگ را به آنان یادآوری کند، او را سرزنش می‏کنند و به سرعت سخن او را تغییر می‏دهند. به فرموده ی امام علی علیه السلام، هیچ مطلب قطعی و یقینی مانند مرگ نیست که مردم این‏قدر در آن شک داشته و از آن غافل باشند؛ غافل از این‏که مرگ، همچون سایه در کنار انسان است و هر لحظه امکان وقوع آن وجود دارد. امّا چرا مردم از مرگ می‏ترسند؟ مگر مرگ چیز بدی است؟ گفته‏اند که شـخصی همین سـؤال را از ابـوذر ـ یار باوفای پیامبر صلوات الله علیه ـ کرد. او در پاسخ گفت:« زیرا شما دنیایتان را آباد و آخرتتان را خراب کرده‏اید؛ به همین علّت دوست ندارید که از جای آباد به خرابه بروید.» اگر خوب فکر کنیم، متوجه می‏شویم که مرگ چیز بدی نیست؛ بلکه یکی از بزرگ‏ترین نعمت‏های خداست. تصوّر کنید که مرگ وجود نداشت. انسان پیر و پیرتر می‏شد، سلامت‏اش را از دست می‏داد و برای همیشه می‏بایست با مشکلات بی پایان دنیا دست و پنجه نرم می کرد. بدون شک زندگی جاودان در دنیا ـ با این همه سختی و مشکل ـ چیز خوبی نیست. به همین سبب، پیامبر گرامی ما فرموده است: «انسان‏ها از دو چیز بدشان می‏آید. یکی از آن دو چیز، مرگ است؛ در حالی که مرگ موجب راحت انسان از گرفتاری‏هاست.» البته این راحت در صورتی به وجود می‏آید که انسان برای مردن آماده باشد. شخصی از امام علی علیه السلام پرسید: «آمادگی برای مرگ چگونه ایجاد می‏شود؟ امام پاسخ داد: «با انجام دادن دستورهای خدا و پرهیز از کارهای حرام و داشتن اخلاق نیکو و پسندیده. در این‏صورت دیگر انسان اهمیتی نمی‏دهد که مرگ چگونه و چه زمانی سراغش می‏آید.» 1- بحارالانوار، ج6، ص137. ترجمه ای آزاد از روایت ارائه شده است. 2- کافی، ج2، ص458 3 - وسائل الشیعه، ج2، ص429 4 - بحارالانوار، ج6، ص138. ترجمه‏ای آزاد از روایت شده است