که هر گاه آیات پروردگارشان به آنها یاد آورى شود کر و کور روى آن نمى‏افتند»! (وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً). مسلما منظور اشاره به عمل کفار نیست، چرا که آنها به آیات الهى اصلا اعتنایى ندارند، بلکه منظور گروه منافقان یا به ظاهر مسلمانان قشرى است که چشم و گوش بسته بر آیات خدا مى‏افتند بى‏آنکه حقیقت آن را درک کنند، و در عمل از آن الهام گیرند. اصولا درک آگاهانه از مذهب سر چشمه اصلى مقاومت و پایدارى و ایستادگى است، چرا که چشم و گوش بستگان را به آسانى مى‏توان فریب داد، و با تحریف مذهب از مسیر اصلى منحرف ساخت، و آنها را به وادى کفر و بى‏ایمانى و ضلالت کشاند. (آیه 74)- یازدهمین ویژگى این مؤمنان راستین آن است که توجه خاصى به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند و براى خود در برابر آنها مسؤولیت فوق‏العاده‏اى قائلند «و آنها پیوسته (از درگاه خدا مى‏خواهند و) مى‏گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانى قرار ده که مایه روشنى چشم ما گردند»! (وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ). بدیهى است منظور این نیست که تنها در گوشه‏اى بنشینند و دعا کنند، بلکه دعا دلیل شوق و عشق درونیشان بر این امر است، و رمز تلاش و کوشش. و بالاخره دوازدهمین وصف برجسته این بندگان خالص خدا که از یک نظر مهمترین این اوصاف است این که آنها هرگز به این قانع نیستند که خود راه حق را بسپرند بلکه همّتشان آن چنان والاست که مى‏خواهند امام و پیشواى جمعیت مؤمنان باشند و دیگران را نیز به این راه دعوت کنند.     آنها چون زاهدان گوشه گیر و منزوى، تنها گلیم خویش را از آب بیرون نمى‏کشند، بلکه سعیشان این است که بگیرند غریق را! لذا در پایان آیه مى‏فرماید: آنها کسانى هستند که مى‏گویند: «پروردگارا! ما را امام و پیشواى پرهیزکاران قرار ده» (وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً). آرى! آنها بندگان خاص رحمانند، و همان گونه که رحمت عام خدا همگان را فرا مى‏گیرد، رحمت این بندگان خدا نیز از جهاتى عام است، علم و فکر و بیان و قلم و مال و قدرتشان پیوسته در مسیر هدایت خلق خدا کار مى‏کند. آنها سر مشقهایى براى پرهیز کاران محسوب مى‏شوند.  (آیه 75)- بعد از تکمیل این اوصاف دوازده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویژگیها کرده، و در یک جمع بندى کوتاه پاداش الهى آنان را چنین بیان مى‏کند: «آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى‏شود» (أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا).  «صبر» وصف تازه‏اى نیست بلکه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است و در اینجا مفهوم وسیعى دارد که شکیبایى و استقامت در برابر مشکلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سر کش و ایستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است. سپس اضافه مى‏کند: «در آن غرفه‏هاى بهشتى با تحیت و سلام رو برو مى‏شوند» (وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً). بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام مى‏گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى‏گوید.   (آیه 76)- سپس براى تأکید بیشتر مى‏فرماید: «جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبایى»؟ (خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً).   (آیه 77)- اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید! این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه‏اى است براى تمام سوره، و هم براى بحثهایى که در زمینه اوصاف «عباد الرّحمن» در آیات گذشته آمده است. روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏گوید: «بگو: پروردگار من براى شما ارج و وزنى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد» (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ). بنا بر این آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى‏دهد همان ایمان و دعا و توجه به پروردگار و بندگى اوست. سپس مى‏افزاید: «شما تکذیب (آیات پروردگار و پیامبران خدا) کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا نخواهد شد» (فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً). یعنى شما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوى خدا نیایید و راه ایمان و بندگى او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامى نزد او نخواهید داشت، و کیفرهاى تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت. منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی