بخش نوجوان ا_♡_____💓_____♡_ پدری مهربان برای همه ا_♡_____💓_____♡_ 👈قسمت سی و ششم ا۰▫️▪︎◻️▪︎▫️۰ فصل چهارم 🦋 مهربانی امام زمان ارواحنا فداه 🦋نقشه دشمن 🦋کاش زودتر میدانستم 🔴 او مارا می‌بیند و می‌شناسد. 🔴 از کارهایمان خبر دارد. 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 خانم ریاحی🧕🏻 که خودش را کنار میز فائزه رسانده بود دستی بر سر فائز کشید و گفت: "شما مقصر نیستی عزیزم.😊 من و امثال من باید شما را زودتر آگاه می کردیم.🌸" بعد هم رو به بچه ها کرد و گفت: "من برادری دارم که در شهر قم درس می‌خواند و این بحث‌ها را هم از ایشان یاد گرفتم. اگر موافق باشید با همکاری مدرسه جلسه پرسش و پاسخ مهدوی را بیندازیم تا هر کس هر سوالی درباره امام زمان علیه السلام دارد بپرسد و شک و شبهه‌ای برایش باقی نماند." مریم و دوستانش که یک خبر تبلیغاتی داغ پیدا کرده بودند خیلی خوشحال به نظر می‌رسیدند.🥰 هانیه باز برگه به دست 🗂️، دستش را بلند کرد✋ و گفت: "خانم بیام؟" صدای زنگ به صدا در آمد.🔔 اما بچه ها به خاطر هانیه دو دقیقه نشستند. هانیه شروع کرد به خواندن: کاش زودتر می دانستم که شما مهربان ترین فرد عالم هستی. ا•°•_____♡_____•°• 💖هزار بار مهربانتر از مادر💖 ا•°•_____♡_____•°• من نمی دانستم😔 که ❤️شما پدری مهربان 🧡همدم و مونسی دلسوز 💛و رفیقی خیرخواه هستید. و چقدر دیر فهمیدم😔 که شما 💚یار بی کسان 💙طبیب دردمندان 💜راهنمای گمشدگان انیس غریبانی من تازه شنیدم که ا•_______•°♡🌟♡°•_______• 👈شما با غم ما غمناک و با شادی ما شاد می شوید و نسبت به ما از خودمان مهربانترید. ا•_______•°♡🌟♡°•_______• بچه ها آرام کلاس را ترک کردند. فائزه که نفر آخر بود بیرون می رفت خیلی بی صدا به سمت تخته آمد ماژیک آبی🖊️ را برداشت و جلو سوال ندا نوشت: ا❤️🧡💛💚💙💜ا 😍 مهربان ترین انسان امام زمان ارواحنافداه است. من خیلی دوستش دارم.♥️ و برای آمدنش🤲🏻 دعا می کنم ا❤️🧡💛💚💙💜ا 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 ادامه دارد... 💜ا---✾ˍ⃟🌈✾---ا💛 ا°═══•🔻•═══° 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 ا°═══•🔺•═══° 📚 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ واتساپ https://chat.whatsapp.com/IW9bWbjxsd6Hc9M52zpFt5 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ تلگرام https://t.me/golhayeentezar 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄ ایتا https://eitaa.com/golhayeentezar 🌞✿┅┅┅┅┅┅┄┄