صُبحْ در خوابِ عدم بود که بیدار شدیم شَبْ سیه مستِ فنا بود که هشیار شدیم پای ما نقطه‌صفت در گروِ دامن بود به تماشای تو سرگشته چو پرگار شدیم جان به تاراج دهد خدمتِ سی روزه عشق قوّتِ طالعِ ما بود که بیمار شدیم عالمِ بی‌خبری طُرفه بهشتی بوده‌ست حیف و صید حیف که ما دیر خبردار شدیم!...