*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*
#شهید_عبدالعلی_ناظمپور*
*
#نویسنده_ایوب_پرندآور*
*
#قسمت_بیست_و_هفتم
دیگر نمی توانست جهرم بماند بدجور به جبهه عادت کرده بود. حالا نوبت سوم بود که می آمد جبهه .یکراست رفت نساجی مهندسی قرارگاه جنوب.
همه چیز داشت برای آزادسازی خرمشهر آماده میشد.تخریب چی ها کار فشردهای داشتند شب و روز کار میکردند.
شبها با بچههای اطلاعات میرفتند باز کردن معبر و روسها پاکسازی میدان های مین.تیری که به پایش خورد شده بود اذیتش میکرد و مجبور بود رعایتش کند سرانجام خرداد ۱۳۶۱ فرا رسید و خدا خرمشهر را آزاد کرد.
از تخریب چی ها فقط هدایت الله خرمدل برادر عبدالرحیم شهید شد که دومین شهید تخریبچی استان فارس بود.نیمه ماه رمضان و گرمای تابستان یعنی ۴ تیرماه ۱۳۶۱ بود که دستور آمد برادر علی فضلی تیپ المهدی را به برادر محمدجعفر اسدی و بچههای استان فارس تحویل بدهد.
تا عملیات رمضان فرصتی نبود و تخریبچی های قرارگاه جنوب باز هم باید بین تیپ و لشکرهای سپاه تقسیم می شدند.
کاکاعلی در قرارگاه معاون سید مقداد حاج قاسمی بود.مسئولیت تیمهای تخریب را مشخص میکرد برای محور تیپ المهدی مهدی بقایی مهدی رازبان و جلال جعفرزادگان را فرستاد.خودش هم آمد در محور تیپ امام سجاد که معبر باز کند.
در تیپ المهدی حالا برای اولین بار بود که بچه های فارس عمل می کردند شب عملیات عبدالرسول رازبان،برادر مهدی که همراه کاکاعلی بود رفت روی مین و یک باور دو چشمش را از دست داد. کاکا علی آمد که از تخریبچی های تیپ المهدی سرکشی کند و تا مهدی را دید گفت:آقا مهدی دوست داری عبدالرسول چی به سرشون اومده باشه؟
مهدی لب پایینش را گاز گرفت و گفت: چی بگم والا ..هرچی خدا بخواد اتفاق میافته!
کاکا علی لبخندی زد و گفت:همینطور هرچی خدا بخواد هم اتفاق افتاده و بلند شد و خداحافظی کرد تا برود.
از سنگر که بیرون میرفت به مهدی گفت:«حالا یک سر بزن ببین کجاست و حالش چطوره؟!
دو روز بعد محمدجواد شادمند هم پایش روی مین رفت و قطع شد.باید برای ریزش نیروها فکری میشد بچههای تخریب نیروی تخصصی بودند و از دست دادنشان فشار زیادی به بقیه میآورد و مدتها طول میکشید تا یک تخریب جی متخصص ساخته شود.
آن وقت ها هر طیف و لشکری برای خودش به طور مجزا یک چیزی به اسم گروه تخریب نداشت.طولی نکشید که فرماندهان در قرارگاه دیدند ضرورت دارد که در کنار واحدها و گردان ها واحد تخریب هم وجود داشته باشد.
عملیات رمضان تمام شد و حاج اسدی باید کادر فرماندهی اش را انتخاب میکرد.عملیات رمضان امتحان خوبی بود که فرمانده هان آینده لشکر المهدی مشخص شوند.نزدیک به ۳۰ نفر از پاسداران در دو تا چادر خاکی که نمازخانه بود آمدند تا مسئولی قسمت های مختلف مشخص شود.
خلیل مطهرنیا (شهادت ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ کربلای ۵) و علی اکبر رحمانیان ( شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ والفجر ۸)شدند مسئول عملیات و همینطور بقیه گردان ها و واحدهای مسئول شان مشخص شد.برای واحد جدید التاسیس تخریب و برادر مجید زارعی آن در نظر گرفته شد.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿