*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
*
#شهید_جلال_کوشا*
*
#نویسنده_فاطمه_ملاحت(کوشا)*
*
#قسمت_هشتم*
*روایت جمعی از دوستان شهید* ✅
جلال ، نمازش با اشک قنوتش با اشک و سجده هایش با اشک بود . همیشه به یاد مولایش امیرالمومنین سر سجده بر خاک می گذاشت و اشک میریخت .
او با لبهای خاموش نگاهش هزاران مثنوی برای ما نمی خواند :« اگر میخواهی از دهلیزهای تاریک و نمور نفس بگذری و به دشت های روشن ایمان برسی ، قرآن بخوان »
در نماز دست ها را مقابل صورت نورانی و شفافش می گرفت و پلک بر روی هم میگذاشت و دانههای درشت اشک مانند مرواریدهای غلطان از چشمانش سرازیر بود .خدا میدانست چه می گفت.
هر کس به صورت زیبا و قامت سرو گونه از چشم میدید چیزی جز دریایی از اخلاص و معرفت نمی یافت .
فرماندهای لایق و بنده صالح خدا بود بعد از نمازهای یومیه تعقیبات نماز و بعد از نماز صبح ، زیارت عاشورا می خواند هیچگاه فراموشش نمی شد، حتی اگر در ماموریت شناسایی بودیم.
همیشه قبل از آن این بیت شعر را می خواند :
«حسین جان »
«خاکستر وجود مرا گر دهی به باد. ، .. از اشتیاق رو به سوی کربلا کنم »
بعضی مواقع با اصرار بچه ها نماز جماعت را به ایشان اقتدا می کردند تعقیبات نماز را دوست داشت دیگران بخوانند ، اگر کسی نبود خودش می خواند. نزدیکیهای سحرباصدای مناجاتش از خواب بیدار میشدیم.
«یا دائم الفضل علی البریه ...»
شبهای دوشنبه و چهارشنبه دعای توسل و شبهای جمعه دعای روح بخش کمیل زمزمه میکرد . آنقدر با صفا و دلنشین تو را میخواند که فضای معنوی سنگر را فرا می گرفت همیشه در نماز و راز و نیاز با معبودش رازی هفته بود.
*به روایت جلیل کوشا برادر شهید* ✅
_جلال اینقدر میری شناسایی یه شب هم منو ببر.
فکر می کردم فقط می روند نگاه می کنند و بر می گردند صدای قهقهه سربازان عراقی با صدای تیربار در هم آمیخته بود داخل میدان مین زمینگیر شده بودیم .صدای یکی از بچه ها پیچید توی گوشم .
_جلال کمین خوردیم !!
یک باره از خواب پریدم ! عرق سردی روی صورتم نشسته بود و قلبم به شدت میزد . سنگر آمدم بیرون ، باد خنکی نیمه شب به صورتم خورد . هر از گاهی صدای ترق تروق تیر های پراکنده از دور دست ها به گوش می رسید . اشک در چشمانم حلقه زده بود . نفس عمیقی کشیدم . با این خوابی که دیده بودم غرورم شکسته شد . صبح خوابم را برای جلال تعریف کرده و به شوخی گفتم :«کاکا من دیگه از خیر شناسایی گذشتم ! خودتون برید .خودتون هم شهید بشید .من اهل شهید شدن نیستم »
#ادامه_دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿