بوی گل و نسیم صبا می‌توان شدن گر بگذری ز خویش چها می‌توان شدن شبنم به آفتاب رسید از فتادگی بنگر که از کجا به کجا می‌توان شدن از آسمان به تربیت دل گذشت آه گر درد هست، زود رسا می‌توان شدن از روی صدق اگر ره مقصود سر کنی گام نخست، راهنما می‌توان شدن چوگان مشو که از تو خورد زخم بر دلی تا همچو گوی، بی‌سروپا می‌توان شدن چون نور آفتاب سبک‌روح اگر شوی بی چوب منع در همه‌جا می‌توان شدن گر هست در بساط تو مغز سعادتی قانع به استخوان پر هما می‌توان شدن در دوزخی ز خوی بد خویش، غافلی کز خلق خوش بهشت خدا می‌توان شدن زنهار تا گره نشوی بر جبین خاک در فرصتی که عقده‌گشا می‌توان شدن دوری ز دوستان سبک‌روح مشکل است ورنه ز هرچه هست جدا می‌توان شدن اوقات خود به فکر عصا پوچ می‌کنی در وادی‌ ای که رو به قفا می‌توان شدن صائب در بهشت گرفتم گشاده شد از آستان عشق کجا می‌توان شدن؟ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث