شهادت_حضرت_رقیه سلام الله علیها مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد کودکی زندگی اش در نظرش می سوزد دختری که وسط خیمه ای گیر افتاده اولین شعله که آید سپرش می سوزد سپرش سوخته و چادرش آتش گیرد تا تکانی بخورد موی سرش می سوزد بعد از آن قائله دیگر کمرش راست نشد اثر سوختگی دور و برش می سوزد تا رسد قطره اشکی سر زخم گونه ناگهان گوشه چشمان ترش می سوزد شده ام مثل همان مادر محزونی که همه شهر ز آه سحرش می سوزد عمه؛ آن شب که مرا روی هوا می آورد ریشۀ موی سرم بین اثرش می سوزد تا ترک های لب تشنه بابا دیدم جگرم گفت: هنوزم جگرش می سوزد بعد از آنی که لبانم به لبانش چسبید سینه ام از نفس شعله ورش می سوزد http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹