10.21M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
🔅شفای دختر فلج در حرم 🔅 🔻طولی نکشید که تلفن دوباره زنگ خورد. این بار همسرم بود. 🔸شادی را میتوانستم در صدایش احساس کنم او از پشت تلفن ماجرا را برایم تعریف کرد. 🔸هنگامی که از ما جدا شده بودند همسرم دخترم مبارکه را کنار پنجره فولاد گذاشته و خود مشغول زیارت شده بود. 🔸هنگام برگشتن دخترمان را در حالتی دیده بود که روی هر دو پای خود ایستاده و راه می‌رود. 😭🤲 ♦️وی بیان کرد: شنیدن خبر برایم باور کردنی نبود و به شدت شوکه شده بودم. حال غریبی داشتم، مدام خدا را به شکرانه‌ی این معجزه‌ی بزرگ شکر می‌کردم. 🔸مبارکه که تا قبل از این برای نفس کشیدن هم به دستگاه‌های پزشکی محتاج بود حالا در شب اربعین کنار پنجره فولاد امام رضا (ع) شفا گرفته بود ومی‌توانست بی‌نیاز از ویلچر راه برود. ♦️مبارکه در رابطه با آن ماجرا چه می‌گوید. 🔸چند بار از مبارکه راجع به لحظه‌ی وقوع معجزه پرسیده‌ایم. 🔸او می‌گوید لحظه‌ای که از جایش بلند شده خورشیدی بزرگ را دیده که به او نزدیک می‌شده و به خاطر نزدیک شدن این نور با عظمت احساس کرده که باید از جایش بلند شود. مبارکه می‌گوید آن خورشید بزرگ امام رضا(ع) بود.🌞 🔸حتی همان روزها یک نقاشی از آن خورشید برایمان کشیدکه یکی از پزشکان مقیم مشهد آن نقاشی را به عنوان تبرک نزد خود نگه داشت. ❌راوی پدر دختر شفا یافته